چکیده:
از نظر مسلمانان، پیامبر اکرم(ص) معصوم و نیز اسوه اخلاقی هر مسلمانی است. این دو عقیده برآمده از تعلیمات قرآن کریم است. پیامبر در ابلاغ پیام الهی امانتدار است; اما افزون بر آن، خود تجسم و تبلور انسانی است که خداوند خواستارش است. با این همه، در قرآن کریم آیاتی به چشم می خورد که به ظاهر، این دو باور را به مخاطره می افکند و در صورت قبول آنها یا باید از عصمت حضرت دست کشید یا آن که در اسوه اخلاقی بودن ایشان تردید کرد.
خلاصه ماشینی:
این تفسیر با آیات بعدی نمی خواند; زیرا طبق آن باید گفت که اگر ما تو را حفظ نمی کردیم، نزدیک بود که مشرکان تصور کنند که تو را به سوی خود اندکی متمایل ساخته اند و در آن صورت ما تو را در دنیا و آخرت سخت و مضاعف کیفر می دادیم، حال آن که این نتیجه خلاف منطق قرآن است که کسی گناهی کند و دیگری کیفر شود.
از این رو، این چهره در هم کشیدن نیز می توانست بخشی از شیوه تربیتی حضرت باشد و در نتیجه این کار حضرت مجاز بوده است; حال چرا حضرت رسول باید به سبب آن مورد عتاب قرار گیرد؟ (همان) از نظر فخر رازی، پرسش اول دو پاسخ دارد: یک، هرچند حقیقت مطلب همان گونه است که گفته شد، لیکن این رفتار حضرت رسول اکرم چه بسا موجب این توهم می شد که ایشان دولتمندان را بر درویشان ترجیح می دهد و این مسئله موجب دل شکستگی آنان شود.
پاسخ شریف مرتضی، شامل چند مطلب است: نخست آن که از نظر وی ظاهر آیه نشان نمی دهد که خطاب متوجه رسول خدا باشد و قرینه ای در کار نیست (همان) دوم آن که با اندکی تأمل در این آیات می توان دریافت که مقصود شخص دیگری است، زیرا آن شخص به صفت «عُبوس» وصف شده است، حال آن که در قرآن و روایات، ترشرویی از ویژگی های پیامبر معرفی نشده است و ایشان در برابر دشمنان خود چهره در هم نمی کشیده است، چه برسد به مؤمنان راه جو (همان، ص196).