خلاصه ماشینی:
"*** دکتر ستانلی کوپ و گروهی از پزشکان در بیمارستان عمومی ماستشوستش در شهر بوستن در احوال مبتلایان بدردهای گوناگون مانند تنگنفس و التهاب مفصلی و التهاب قولون مخاطی غشائی کاذب دقت و مطالعه مینمود و دید که بسیاری از بیماران باندوه و اوهام و اشکال گوناگون اضطراب انفعالی گرفتار بودند مثلا نصف بیماران مبتلا بالتهاب قولون مبتلا باسهال و جمیع آنان درد معده داشتند و پس از صحبت با آنها معلوم گشت که 96 از صد نفر آنها خشمگین بوده و 75 درصد بفقر و ناتوانی خود معتقد و 68 درصد خود را گناهکار میدانسته و وجدان آنانرا سرزنش مینموده آزار میداد یا آنکه این درد در اثر کینه و حسدی بوده که نسبت بارباب یا آموزگار یا پدر و مادر داشتهاند و اثرش بامعاء آنها رسیده است: مبتلایان بزخم جهاز مستدیره هضمی اندوه را با درد گرد آوردهاند ولی اندوه آنان از کینه یا اجبار ناشی نبوده بلکه احساس ضعف و نقض باعث اندوه گشته.
موی بر اندام راست میگردد،این آثار خارجی دلیل است که در باطن انقلابی سخت و مهم روی داده و در جهاز عصبی تأثیری فراوان نموده و یکی از عصبها قلب را جنبانیده و باعث سرعت نبض گشته و دیگری عضله و رگهای نازک را که زیر پوست میباشد تحریک و کرده در اثر احتیاج زیاد داخلی خون بباطن متوجه و چهره دیگرگون شده فشار خون بالا آمده سایر اعصاب هم در عضلههای دیگر تأثیر نموده و بیشتر خون از معده و امعاء بقلب وریتین و عضلهها روی آورده یعنی تن بسبب کار و تاثر جهاز عصبی با تمام نیروی خود برای نبرد یا فرار آماده شده است."