خلاصه ماشینی:
"و آدم در سوگند فرزند سرود: تغیرت البلاد و من علیها فوجه الارض مغبر قبیلح تغیر کل ذی لون و طعم و قل بشاشة الوجه الملیح11» د - قصه هاروت و ماروت در این داستان، ضمن بحث طولانی در اطراف زنی به نام زهره - که از شهزادگان بود - تیر حمله را متوجه زنان میکند12 و میگوید: و مصطفی (ص) چون دانست که مخالطت زنان، آفت دین است و تخم فتنه، از آن حذر نموده و...
حال چه پیرایهها در عشق یوسف و زلیخا بافتهاند و چه کتابها بدین نام نگاشتهاند؟ داستان را پی میگیریم و خود بنگرید که قرآن چه سان وقایع را در هالهای از ادب و آزرم و شرم، و در پرده میگوید و قداست اندیشهها و روحها و جامعه را پاس میدارد و اینها چسان پرده در هستند؟ سخن از فروش یوسف است همه آمدهاند گروهی برای خرید و جمعی به نظاره.
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی زندان، کنار خانه اوست؛ زندانبان را گفت: چه کنم؟ گفت: چاره سهل است.
29 - البته در نوبت اول در مقام تنزیه یوسف است بنگرید به: ابوالفضل میبدی، کشفالاسرار وعدةالابرار، به سعی و اهتمام علیاصغر حکمت، چاپ پنجم، موءسسه انتشارات امیرکبیر، تهران 1371، ج5، ص64.
34 - اصولا تولد اسحاق بعد از ذبح اسماعیل روی داده است چنان که در قرآن کریم آمده است: و بشرناه باسحق نبیا من الصالحین، بنگرید به: محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر بالقرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، چاپ دوم، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی، تهران 1366، ج17 ص 245."