چکیده:
در این نوشتار، سعی بر آن است نسبت و تعامل باطن و حقیقت وجود فاطمه زهرا(علیها
السلام) با حقیقت وجود و باطن «لیلة القدر» مقایسه شود و در محورهای «تعین و تعیین
اصل وجود» و «هندسه خلقت و شریعت»، بر ویژگی های اشتراکی و مشابهت های این دو
آفریده عظیم تأکید گردد. در این مقاله، منزلت سه عالم «سرشت»، «سرنوشت» و «شخصیت
حضرت فاطمه(علیها السلام)» با رویکردی تطبیقی بررسی می شود.
خلاصه ماشینی:
»([2]) انسان کامل، هم ظرف حقایق قرآنی است و هم صاحب ولایت کلیه و مطلقه تا قوام وجود به آن روح کلی قرار گیرد که لیلة القدر در همه ازمنه و اعصار وجود دارد، (فیها یفرق کل أمر حکیم)(دخان: 4) تا بر تجدد، استقبال و استمرار دلالت نماید و ملائکه با روح القدس به اذن پروردگارشان سال به سال در زمان حیات رسول الله(صلی الله علیه وآله) بر آن جناب نازل شوند و پس از رحلت آن حضرت بر کسانی که از حیث صفات وجودی با پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)وحدت شخصیتی و وجودی دارند و خلیفه الهی و خلیفه رسول خدایند نازل گردند که چنین بود، هست و خواهد بود و سر نزول فرشتگان بر فاطمه زهرا(علیها السلام)نیز دانسته خواهد شد;([3]) ______________________________ [1].
آنچه نیز در باب ایمان، جهاد فی سبیل الله، شجاعت و شهامت ایمانی و سیاسی و اجتماعی، عبادت و عرفان، خلوص، ایثارگری، وفای به عهد، توفیق در همسرداری، تربیت فرزند، حضور در صحنه های فرهنگی، اجتماعی و غیر آن ها از حضرت نقل شده است، خود بر جامعیت شخصیتی حضرت فاطمه(علیها السلام) و رشد متعادل و تربیت همه جانبه اش در مجاورت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و خانه وحی و رسالت دلالت دارد و او را برترین و والاترین اسوه و الگویی برای اهل بصیرت، سعادت و کمال قرار داده است.