خلاصه ماشینی:
"بنابراین برای فهمیدن و برداشت کردن از قرآن، اشراف بر مبانی، اصول، قواعد، منابع، شیوههای تفسیر و نیز علوم مورد نیاز مفسر، امری الزامی است؛ زیرا تفسیر راهی برای کشف معانی، مدلولات قرآن و فهم آن است.
قواعد تفسیر و مجموعه ضوابط کلی نظیر توجه به مفاهیم واژهها در زمان نزول، توجه به همه معانی واژهها، عنایت به قراین، توجه به انواع دلالتها و نظایر آنها همراه با مثالهایی که در هنگام تفسیر باید رعایت شوند و بر طبق آنها تفسیر قرآن صورت گیرد، در این فصل مورد توجه قرار خواهد گرفت.
فصل سوم درباره منابع تفسیر است که ابتدا به خود قرآن و سپس به منابع روایی و تاریخی که ناظر به دادههایی است که نوع شناخت و آگاهی در موضوعی خاص و مرتبط با معارف قرآن را در اختیار میگذارند و شناخت آنها در فهم صحیح و بهتر آیات مؤثر است، توجه میشود و مطالبی که در بردارنده معیارهای ارزیابی دادهها و دریافتهاست که مفسر با قوانین و معیارهای آن علم خاص میتواند صحت و بطلان برداشتها و دادههای تفسیری را تشخیص دهد، مانند علوم ادبی (صرف، نحو، معانی، بیان و فقهاللغة) همچنین در پارهای موارد، قوانین و نظریات علمی به دست آمده در یک علم نیز در زمره علوم مورد نیاز قرار میگیرند.
اما چنان که گذشت تفسیر قرآن، تبیین مراد استعمالی آیات و آشکار نمودن منظور خدای متعال از آن است و تأویل با عنایت به آیات و روایات، به آن قسم از معانی و مصادیق آیات که جز خدای سبحان و راسخان در علم کسی آن را نمیداند و با قواعد معمول به دست نمیآید، گفته شده است."