خلاصه ماشینی:
"وقتی که در سال 1342 حرکت عظیم مردم مسلمان ایران به رهبری حضرت امام خمینی ـ رحمه الله ـ در جهت سرنگونی رژیم طاغوت آغاز گردید، آیت الله مدنی نخستین کسی بود که در نجف اشرف با تعطیل کردن کلاسهای خود و تشکیل مجالس سخنرانی، در ______________________________ [1].
سختترین روزهای زندگی آیت الله شهید مدنی در آشوب تبریز بوده است که شجاعانه و دلیرانه با تلاش و کوشش خود نقشههای تفرقه آفرین ضد انقلاب را در هم کوبید و در این مسیر، دردها و رنجهای بیشماری را به جان خرید؛ روزی عناصر خلق مسلمان به نام هیئت قمهزنی به خانهاش میریزند و روزی محراب عبادتش را به آتش میکشند و روز دیگر، قصد جان او را میکنند و در یکی از خیابانهای تبریز آب دهان به صورتش میاندازند، اما او در هر حادثه ناگوار، استوار و ثابت قدم میایستد و با الهام از کلام خدا: ﴿فاستقم کما امرت﴾[1] میگوید: «من تا زندهام، نمایندة امام هستم و نماز جمعه میخوانم.
»[2] یکی از برادران همدانی که در زمان طاغوت فعالیتهای مبارزاتی چشمگیری داشت و رعب و وحشتی در دل دژخیمان رژیم منفور پهلوی در همدان و حتی قم ایجاد کرده بود، میگفت: «من، بیچارة اخلاق پیامبرگونة ایشان شدم، از روزی که برای پرسیدن یک مسئله سیاسی خدمتشان رسیده بودم که با یک دنیا ملاطفت و مهربانی مرا پذیرفت و پهلوی خود نشاند و آرام دست خود را روی شانهام گذاشت و آهسته به پشت شانة من زد و جوابم را با کلمة «بالام» (کلمة ترکی به معنی فرزندم) شروع کرد."