خلاصه ماشینی:
"امام که از نیت معاویه آگاهی داشت فرمود: «آیا خوش آمدگویی و دست دادن با مهمان، نشانه امنیت و سلامت برای اوست؟!» نخستین پرسش: معاویه با قیافهای حق به جانب به حاضران اشاره کرد و گفت: «این جماعت آمدنت را درخواست کرده بودند و میخواهند بدانند، آیا عثمان را پدرت کشته است یا نه؟ در این زمینه، پرسشهایی دارند و منتظر پاسخاند.
» طرح شبهه خلافت امیرالمؤمنین: گفتار آغازین امام به قدری کوبنده بود که همه یکه خوردند، ولی با این حال، پرسشهای خود را اینگونه مطرح کردند: «بنی امیه در جنگ بدر، هفده کشته داده است و باید از بنی هاشم انتقام گرفته شود؛ پدرت علی علیهالسلام به خاطر دنیا و فرمانروایی در قتل عثمان شرکت کرد؛ ادعای تو برای خلافت به دلیل ناتوانی در خردورزی است؛ پدرت ابوبکر را مسموم کرد و در قتل عمر نقش داشت؛ شما چیزهایی را ادعا میکنید که شایستگی آن را ندارید؛ پدرت با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دشمن بود.
علی علیهالسلام همان کسی بود که شب در بستر پیامبر خوابید تا او را از چنگال مشرکان نجات دهد و دربارهاش این آیه نازل شد که «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله»؛ (1) «و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خوشنودی خدا میفروشد.
آنگاه که در قیامت نامه اعمالت را به دست گیری و به دوزخ وارد شوی و علی علیهالسلام روانه بهشت شود [خواهی دانست] که چه کردهای؟ در دنباله گفتگو، امام به ترتیب دیگر حاضران در مجلس را که عبارت بودند از عمروبن عثمان، عمروعاص، ولیدبن عقبة، عتبة بن ابی سفیان و مغیرة بن شعبة، مورد خطاب آتشین خود قرار داد و با بیانی کوبنده همگی آنان را رسوا ساخت."