خلاصه ماشینی:
"پایان دورانی که اولین«دهه توسعه»نام گرفته،به وضوح عیان ساخت که گرچه برخی از کشورهای جهان سوم با نرخ 5 درصد افزایش سالانه در تولید ناخالص ملی(همان رقم جادوی نرخ رشد)به پیش رفتهاند و گرچه تعداد دیگری از همین قبیل کشورها نرخ رشدی کمی کمتر از 5 درصد داشتهاند،لیکن در مجموع نتیجه واقعی ده سال برنامههای توسعه بدین جای ختم شده است که کشورهای توسعه نیافته در وضعیتی به مراتب ضعیفتر از ده سال قبل قرار دارند.
ایوان ایلیچ (Ivan Illich) در جملهای صریح و مربوط به موضوع ادعا میکند که یکی از نتایج برنامههای توسعه،ایجاد سطوح غیر واقعی تقاضا از سوی اهالی جهان سوم برای کالا و خدمات تولیدی اربابان کشورهای توسعه نیافته،بشمار میرود: «آنگاه که جهان سوم به بازار انبوه کالا و تولیدات و فرایندهایی بدل شد که کشورهای ثروتمند برای خودشان طراحی کردهاند،شکاف بین تولید کالاهای ساخت غرب و عرضه آنها به جهان سوم به شکل نامحدودی رو به گسترش مینهد.
برای مثال،آنان قادرند تا براساس دادههای مسافرت و بطور ساده با هماهنگ کردن پارامترهایی که خود در مدل حای دادهاند،شقوق مختلف برنامه،بهر تعداد که تقاضا وجود دارد را تدارک ببینند،من فکر میکنم که ما به اندازه آنان جاهطلب نیستیم،اما معتقدم چنانچه بخواهیم که توجه به عوامل جامعه شناختی در برنامهریزی چیزی (به تصویر صفحه مراجعه شود) در برخی از زمینههای توسعه اقتصادی، پیشرفتهایی حاصل شده و اکنون وقت آن است که توجه خود را به برنامهریزی اجتماعی و توسعه اجتماعی معطوف کنیم."