خلاصه ماشینی:
"آیا کشورهای عربی صلح با اسرائیل را به منزلهء راهحل دائمی بحران خاورمیانه میپذیرند و اگر چنین باشد تحت چه شرایطی؟ عربها تاسیس کشور اسرائیل در سال 8491 را تجاوز به حقوق تاریخی، ارضی و قومی خویش تلقی کردند.
اخیرا دگرگونی بارزی در طرز تفکر دولتهای عربی و فلسطینیها پدید آمده است به این ترتیب که امروزه گفته میشود یک کنفرانس بین المللی صلح یگانه راه معقول،سازنده،و واقعبینانه برای تأمین حقوق و منافع اعراب و فلسطینیهاست،یعنی تنها امید در جهت رسیدن به راهحل جامع و دائمی بحران خاورمیانه براساس احترام به حاکمیت ملی و تضمین تمامیت ارضی همه کشورهای منطقه.
آیا این«تهدید عرب»یک عقدهء لذت از آزار است که از تاریخ هراسانگیز کشتارهای دستجمعی و مصائبی که یهودیان به خود دیدهاند مایه گرفته؟آیا اتهامی قابل اثبات است؟یا توجیهی است برای ضمیمه کردن اراضی اعراب همه کوششها در جهت قانع ساختن اسرائیل به پذیرش قطعنامههای سازمان ملل متحد نقش برآب شده و تنها نتیجهگیری ممکن آن است که خواستههای اعراب صرفا با توسل به زور تحقق خواهد یافت.
نخستین نکته مهم مورد اختلاف در افکار عمومی و گروههای سیاسی جمعیت عرب در اسرائیل بطور فزاینده به صورت یک عامل مهم سیاسی و اجتماعی در حیات آن کشور درمیآید و براساس برخی پیشبینیها چنانچه اراضی اشغالی بازگردانده نشود،در آغاز قرن آینده عربها نیمی از سکنه اسرائیل را تشکیل خواهند داد.
احساس بعضی دیگر اینست که صلح و همزیستی تنها با آن دسته از کشورها و عناصر عرب مانند مصر و اردن که نشان دادهاند میتوانند روابط صحیحی با اسرائیل برقرار سازند،(این گروه شامل فلسطینیها نیز میشود ولی نه سازمان آزادیبخش فلسطین بعنوان تنها نماینده واقعی آنها) ممکن و ضروری است."