خلاصه ماشینی:
"زانوانم شل میشود زود K را مینویسم و خودم را از وسط شمشادهای به هم چسبیده،داخل خیابان پرت میکنم به داخل ایستگاه برمیگردم و دو سرباز را میبینم که از فردوسی،باتوم به دست،به سمتم میدوند.
احمد شاکری در پاسخ به پرسش مدیر جلسه،پیرامون مشترکات این اثر با گزارش و خاطره،گفت:رسمی نبودن نثر،بهرهگیری از توصیفات داستانی و عنصر فضا در داستان،نگاه هنری به واقعیت و استفاده از گفتوگوهای بیرونی و درونی و داشتن مقدمه،تنه و نتیجه و دیگر ویژگیهای داستانی، «توتفرنگیهای روی دیوار»را از گزارش و خاطره جدا میکند،تردید و تعلیقهای به کار گرفته شده در این داستان،با نوع گزارشهایی که در رسانهها -بنابر تعریف فنی گزارش-آورده میشود،فاصله بسیار دارد.
منتقدی دیگر گفت:محمد سرشار با اینکه نخستین گامهای خود را در ادبیات داستانی طی میکند،ولی در همین داستان نشان داده است که عناصر داستانی را میشناسد و قدرت مدیریت درونمایهای چند لایه را هم دارد.
دو حرکت بیرونی و درونی در این اثر مشاهده میشود؛حرکت بیرونی،حادثهای است که از شعار دادن تا پاشیدن رنگ و نوشتن بر روی دیوار سفارت و گریز از دست مأمورین انتظامی به پیش میرود.
ولی در روند داستان،از آن عبور میکند و به تردید در رفتار دوگانه روی میآورد،و اینکه شاید اصلا رفتار ما،به گونهای است که ما را مقابل یکدیگر قرار میدهد.
محمد سرشار،شخصیت اصلی و مأمورین نیروی انتظامی را از یک جنس خواند،و هر دو را تکلیفمدار،ولی در عمل مقابل هم خواند،و افزود:جماعتی که برای اعتراض مقابل سفارت انگلیس اجتماع کردهاند -از بسیج دانشجویی و نیروی انتظامی و افرادی چون شخصیت اصلی -همه در دایرهء انقلاب و نظام تعریف میشوند،و از تفکرات سکولار و لیبرال،به دور هستند."