خلاصه ماشینی:
"او داستان این کتاب را گیرا میداند و میگوید:«سالها قبل هم این کتاب را خوانده است اما با ترجمه قاسم صغوی.
» وی خلاصه داستان را با این چند سطر بیان کرده: «این کتاب زندگی ززه پسرک پنج ساله دروهگرد دوستداشتنی استن که میخواهد وقتی بزرگ شد،شاعر شود و سرانجام هم به آرزویش میرسد.
سهیلا عبد الحسینی به عمق تیرهروزی غرب رسیدم (تصویرتصویر) کتاب«بچهای که صداش میکردند:اوهوی»نوشته دیو بلزر داستان غمانگیز و هولناکی دارد که سهیلا عبد الحسینی به تازگی آن را خوانده و از خوانده آن هم تقریبا پشیمان شده است!
عبد الحسینی خلاصه رمان را اینگونه میگوید: «داستان این کتاب روایتی از زندگی دو برادر استنویسنده با این بهانه،جامعه ایتالیا را قبل و عد از جنگ جهانی مرور میکندباشد.
ذ ظاهرا این کتاب هم نتوانسته تلخی داستان قبلی را بزدازد و حتی میشود گفت برای عبد الحسینی مانند کاتالیزور عمل کرده و موجب جذب بیشتر داستان دیو پلزر شده است."