خلاصه ماشینی:
"در این مورد گفته شده است:«مرد میداند که میتواند نهادهای دیگری،اخلاق دیگری،قانونهای دیگری به وجود آورد.
هق هق کنان گفت:«چرا باید این همه بدبختی باشد؟» یوسف پنبهها را که روی بالش افتاده بود بر داشت،از نو در گلاب خیس کرد،فشار داد و روی چشمهای زری گذاشت و گفت یکی از اختلافات ذکر شده میان زن و مرد،عقلانی یا عاطفی اندیشیدن و عمل کردن آنهاست.
اما بر وجه عاطفی وجودش آگاه است،و خود نیز عوامل اجتماعی را موجب آن میداند؛و میگوید که قبل از ازدواج این حالتها را نداشته است.
و غالبا اگر به دختر جوان پیشنهاد کنند که او را بهطور قطع از خانه بگریزانند،مشوش میشود»24 پیش از این گفته شد که گریه نیز در زنان بیشتر از مردان است.
گفتهاند که زن،به گفته شده است:«بسیاری از زنها به سبب فقدان تهور تهاجمی مردانه،پایداری انفعالی خود را با ثبات آرامی مشخص میکنند.
در بررسی آثار زنان داستان نویس،مشاهده میشود که زری به نذر و نیاز اعتقاد دارد و«عمه خانم»همواره دعا میخواند، در«جزیرهء سرگردانی»،«توران جان»با خودش میاندیشد که «از همین حالا یک دستمال زیر چانهاش ببندد دهنش کج نشود.
جزئی نگری،پرداختن به مسائل عاطفی و خانوادگی،با عشقی مادرانه به اشیاء و طبیعت و مردم نگاه کردن،هویت بخشیدن به اشیاء رویکرد به زبان اشاره و تمثیل،گریز از مستقیم گویی، همچون فشه سر به زیر زیستن،با سنتها و همه آنچه رنگ و لعابی هم جا دادن،متعالی دیدن عشق و پیوند خوردن با عنصر خیال، وجوه تفریقی است که بین نوشتهء زن نویسنده با مرد نویسنده فاصله میاندازد."