خلاصه ماشینی:
"البته همه کس طالب شادی است،اما اگر هیچ کس خواستار اندوه نباشد،آیا لذتبردن از ترحم بر دیگران یک استثنا به شمار نمیرود؟ از این سبب است که درماندگیهایی دیگران را به گرمی میپذیریم، زیرا بدون آنها دلیلی برای ترحم بر ایشان نداریم.
اما اگر قرار بود میان زندگی آن گدا و حیاتی که خود در پیش گرفته بودم،یکی را انتخاب کنم،به رغم همه ترسها و دغدغههایش،زندگی خودم را برمیگزیدم.
آگوستین جایگاه کلمه را با توصیفهای مختلف و با استفاده از انجیلها ادامه میدهد و در شروع بخش ده از دفتر هفتم مینویسد: «این کتابها سبب شدند که من به خویشتن خویش رجعت کنم،با دست هدایت تو به اعماق روح خود گام نهادم و دست رحمت تو مرا یاری کرد[مزامیر،29:11].
آنگاه که تلاش میکردم تا برای کمر بستن به خدمت پروردگار،که مدتها در فکرش بودم،عزم خویش را جزم کنم،ارادهء من بود که بر انجام این کار تعلق میگرفت و نیز خود من بودم که به ترک آن اراده میکردم.
شباهت بلافصل میان دلمشغولیهای آگوستین و"در جستجوی زمان گمشده"مارسل پروست چنان زیاد است که عجیب نیست اگر آدم به این فکر بیفتد که پروست"اعترافات"را هنگام اقامت در دبیرستان کندروسه-جایی که مثلآ گوستین مشغول تحصیلات ادبیات و فلسفه بوده-خوانده است.
در میان این سه شق زمان،چگونه است که گذشته و آینده میتوانند باشند در حالیکه گذشته وجود ندارد و آینده نیز هنوز نیامده است؟ و زمان حال اگر همواره حال بود و هرگز به گذشته نمیپیوست، دیگر نه زمان،بلکه ابدیت بود."