خلاصه ماشینی:
"داستان میتوانست از انتها شروع شود،جایی که مأمور اداره پست بار دیگر-برای صدمین بار!!-نامه این مادر منتظر را دریافت میکند.
در آن صورت توجیهپذیر است که مأمور،نامه را-با توجه به سابقه ذهنی و شناختی که از او-دارد،باز کند و از نظر مکان هم باید به گونهای فضاپردازی کرده و صحنه را ارائه دهید،که مکانی کوچک چون دهکدهای پرت را که همه اهالی همدیگر را میشناسند،تصویر کنید.
اما چرا بینشان و مکان؟واقعا ساحت و جغرافیای آن کجاست؟در شرایطی که هزاران سوژهء بر زمین مانده و اساسی،از معضلات جامعه داریم،پرداخت به سوژه اشغالگر تا چه حد میتواند در اولویت باشد؟دختری که در برابر دستدرازی یک اشغالگر به حق ایستاده و او را به قتل رسانده است،چگونه تسلیم بخشش و نوازش اشغالگر دیگری میشود؟پیام داستان چه میتواند باشد؟واقعا میتوان به دختران کشورهایی که مورد هجوم قرار میگیرند چنین درس و الگویی ارائه داد؟ ضمنا توصیف درست و سامان از صحنه هم،عنصر مهمی است که در داستان شما حضور کمرنگی دراد."