خلاصه ماشینی:
"بیناب:پیش از آنکه به مقولهی تأثیرگذار فرهنگ و ویژگیهای فرهنگ تفکربرانگیز و شرایط و موقعیت جامعهی خود بپردازیم،به نظر میرسد در مورد بخشی از سؤال قبلی نیز بحث کنیم که آیا تفکر هنری یا عرفانی شیوهی خاصی از اندیشه است یا برای هنر هم شناخت و اندیشههای ذهنی خاصی داریم؟ زاده محمدی:قابلیتهای ذهن متنوع است.
بیناب:آیا این نوع ادراک(شهودی)پشتوانهی روانشناختی جدی دارد؟ زاده محمدی:مکاتبی در روانشناسی شکل گرفته است که تفکر را از جنبههای درونی و شهودی تجربه کرده و ساختار مکتب خود را بر آن بنا نهادهاند که از آن جمله است مکتب گشتالت1که سردمداران آن مانند کهلر kohler معتقدند ادراک ذهن یک خط مستمر نیست؛نه جمع عددی و خرد شده و عملیات مجزا که در پی هم میآیند،هم نیست؛بلکه فرایندی کلگرا است که در بسیاری از مواقع از طریق ادراکهای شهودی درک میکند و با بصیرتهایی که یکباره البته پس از کوشش و تلاش پیدا میکند،مسائل را حل میکند.
محیط بستر اصلی رشد تفکر و خلاقیت در همهی جوامع است و فرهنگ و آموزش از عناصر اساسی آن،موانع فرهنگی موجود در جامعه را در روحیهی خلاق چگونه میبینید؟ زاده محمدی:لازمهی خلاقیت اصالت (originality) ، انعطاف (flexibility) و سیالیت روانی (fluency) است.
به نظر من،آسیبهای موجود در جامعه صرفا به دلیل فقر و یا عدم امکانات نیست،بلکه به دلیل فقدان انعطاف فرهنگی و عدم شیوع ادبیات و هنر در میان مردم است به نظرم،نباید تلاش شود که مردم در فرهنگ محدود و بستهای قرار گیرند و نباید به این آرامش کاذب دلخوش بود که آنها با مفاهیم و مسائل فرهنگی غالب همانند آداب و رسوم قدیمی خو میگیرند و عادت میکنند."