خلاصه ماشینی:
"برتر از گوهر (به تصویر صفحه مراجعه شود) در باور حکیم توس،ابو القاسم فردوسی: هنر نزد ایرانیان است و بس ندانند شیر ژیان را به کس سخن زین درازی چه باید کشید هنر برتر از گوهر آمد پدید چو دانا توانا بد و دادگر ازیرا نکرد ایچ پنهان هنر چو شهر یورت باد پیروزگر به نام بزرگی و فر و هنر بدو شادمان مهتران سربهسر سپاس از جهاندار پیروزگر کزاوی است نیرو و هم زوهنر در سخن حکیم الهی،سنایی غزنوی: گرچه مرد هنر بیابانی است جان او لوح سر ربانی است هنر از مرد همچو روح از تن بیهنر مرده جان و زنده بدن چه شد ار هست ظاهرت عریان باطنت دارد از هنر زیور دولت باهنران را فلک مرد افکن زند آسیب و لیکن نکند زیروزبر در شعر سخن سالار شعرای ایران، حکیم نظامی گنجوی: قدر اهل هنر کسی داند که هنر نامهها بسی خواند آن که عیب از هنر نداند باز زو هنرمند کی پذیرد ساز هنر آموز کز هنرمندی در گشایی کنی نه در بندی گرچه طبعم ز سایه بر خطر است سایهبانم شمایل هنر است از هنرمندیام نوازد بخت بیهنر کی رسد به تاج و به تخت در بیان حسانالعجم،خاقانی شروانی: قلم بخت من شکسته سر است موی در سر ز طالع هنر است دیدی آن جانور که زاید مشک نامش آهو و او همه هنر است ذات جسمانی او کزدم روحانیزاد نه زصلصال،ز مشک هنر آمیختهاند در زبان استاد سخن،سعدی شیرازی: هنر باید و فضل و دین و کمال که گاه آید و گه رود جاه و مال هنر آموزید که هنر چشمهی زاینده است و دولت پاینده."