خلاصه ماشینی:
"در حقیقت این پرسش مطرح است که چه نوع آموزشی را باید آموزش شهروندی دانست و چگونه آموزش شهروندی به پرورش مطلع و آگاه از اصول اخلاقی و سیاسی منتهی میشود که یک نظام مردمسالاری بر آن استوار است؟ در اینجا امکان پرداختن به دیدگاههای مختلف نظری از منظر سیاسی و اجتماعی در خصوص اخلاق مدنی و فرهنگ شهروندی نیست و در ادامه،فقط زمینههای بحثانگیز و مورد منازعه در موضوع آموزش شهروندی را به اختصار بیان میکنیم.
از دیگر مهارتهایی که آموزش و یادگیری آنها در پرورش شهروندانی فعال مؤثر است،میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تقویت شیوههای همکاری و کار گروهی تصمیمگیری به شیوهء شورایی توانایی بخشیدن به افراد برای استدلال و نقد کردن تقویت مهارتهای مؤثر ارتباطاتی مدیریت مشترک فعالیتها و کارهای محلی درگیر شدن در کارها و فعالیتهای محلی تقویت گفتوگو و مهارتهای مشارکتی اجتماعگرایان که ایدهآلهای آنها با تفاوتهایی موردتوجه گرایشهای سیاسی،همچون«راستهای جدید محافظهکار6،چپهای جدید و یا برچسبهای اجتماعی سیاسی مثل«راه سوم»7(نگاه کنید به:گیدنز 1994 و 2000)نیز قرار گرفته است،در بحث شهروندی تأکید بیشتری بر«وظایف»دارند تا حقوق و از تأکید فزایندهای که دولتهای رفاه غربی و بخصوص لیبرالیسم سیاسی بر فردگرایی افراطی و«حقوق»شهروندان دارند،انتقاد میکنند.
سپس از وظایفی همچون پرداخت مالیات، خدمت نظام وظیفه(اجباری و احتیاط)پیروی از قوانین رسمی کشور،نشان دادن تعهد و وفاداری به ارزشها و آرمانهای اجتماع سیاسی، مشارکت برای بهتر ساختن کیفیت زندگی سیاسی و مدنی و ارائهء انتقادات سازنده نسبت به شرایط زندگی سیاسی و مدنی را میتوان از جمله وظایف شهروندی مسؤول دانست دانشآموزان میخواهند،قواعد و هنجارهایی را که ضمن شرکت در چنین بحثهایی میباید دنبال کنند،خود بسازند."