خلاصه ماشینی:
"تشکل زنان برای کسب حقوق سیاسی،از سال 1903 فعالیت خود را آغاز کرد که حاصل آن،توجه بیشتر سازمانهای ورزشی به ورزش زنان بود؛هرچند زنان اجازهی ورود به ورزشهای محدودی را کسب کردند.
در آن زمان،نه تنها باورهای موجود ورزش را برای جسم و به ویژه دستگاه تولید مثل زنان مضر نشان میداد،حتی گفتمان علمی نیز با ارائه شواهد تجربی و علمی این تفاوت را دامن میزد.
این کاستی بر نحوهی عملکرد ورزشی به گونهای تأثیر میگذارد که باور قالبی برتری جسمی مردان بر زنان را تقویت میکند.
نقش و حضور زنان در ورزشهای المپیک،موجب تشویق آنان به مشارکت بیشتر و پیشرفت در ورزش میشود.
رهبران شوروی عمدا ورزش را به کشورهای مسلمان آسیای مرکزی معرفی کردند تا باورهای مذهب سنتی را در این نواحی بشکنند و نقشهای جدیدی برای زنان ایجاد کنند[1996:260 و 269].
حتی هنگامی که تغییر ساختاری در جهت توسعهی ورزش زنان صورت میگیرد،همچنان عوامل فرهنگی به خصوص از نوع نگرش و ذهنیت مردان نسبت به مدیریت زنان،مانع است.
رسانهها و ورزش زنان به رغم تعداد روزافزون زنان شرکتکننده در رویدادهای ورزشی، و نیز وجود شمار قابل توجهی از ستارگان ورزشی در بین زنان،همواره پوشش رسانهای ورزش آنان کمتر از مردان است.
در سال 1365،شمار ورزشکاران زن تحت پوشش سازمان ورزش بانوان سراسر کشور که در فعالیتهای ورزشی شرکت کردند، 189،276 نفر بود.
این در حالی است که روزبهروز بر تعداد رشتههای کاروانهای اعزامی بانوان برای مسابقات بین المللی افزوده میشود(قایقرانی، تیراندازی،تکواندو،پرتاب وزن،کاراته،پینگپنگ،ووشو و...
برای مثال در سال 1381،یک منتقد ورزشی در مطبوعات اعلام کرد که معاونت ورزش بانوان با شرکت گروه زنان در مسابقات بین المللی مخالفت کرده است[پیشین]."