خلاصه ماشینی:
"قبل از پاسخ به موارد مطرح شده در مقاله محقق محترم آقای دکتر محمد ترابی به توضیح چند نکته ضروری و اساسی میپردازیم: بعد از انقلاب فرهنگی و تعطیل موقت دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، از سوی کمیته ادبیات فارسی وابسته به شاخه علوم انسانی ستاد انقلاب فرهنگی، از مؤلفان گزیده متون ادب فارسی دعوت به عمل آمد تا در تالیف گزیدهای از متون نظم و نثر فارسی برای دانشجویان دوره عمومی دانشگاهها و تربیت مدرس اقدام و اهتمام نمایند.
آیا مصلحت بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و انقلاب فرهنگی در دانشگاهها و مدارس عالی باز هم مطالبی از قبیل وصف شراب- ساقی و مطرب-زلف و ابرو-قصههای پادشاهان و مطالبی از این دست در کتاب درسی ادبیات فارسی گنجانده شود و از اخلاق اسلامی و فضائل و ارزشهای والای انسانی سخنی به میان نیاید؟البته در همین کتاب نیز در جای خود به معانی عرفانی می و مطرب و ساقی و شاهد و میکده و امثال اینها-چنانکه در ترجیع بند هاتف اصفهانی دیده میشود-اشارت رفته است و آقای دکتر ترابی که استادانه با این بیت حافظ مقاله خود را آغاز کردهاند: تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت میبایست بهتر از دیگران به این قبیل ظرافتکاریها توجه میفرمودند.
ضمنا آنچنانکه در غلطنامه اشاره شده است دیباچه راحة الصدور برای تدریس در دوره عمومی نیست و مخصوص تربیت مدرس است و اگر بخشهای کمتری از کتب معروفی چون گلستان سعدی نقل گردیده صرفا بدان جهت بوده است که بیشتر حکایات آن در دبیرستانها تدریس میشود عنوان شعر و بیت در فهرست کتاب(صفحات 112 و 130)ناشی از اشتباه چاپخانه است و مؤلفان در فهرست خود چنین عنوانی منظور نکردهاند ایشان مینویسند:«نویسنده کتاب مقامات در مقامه خود هر جا مناسب دانسته چند بیت شعر را با سخن منثور خود درآمیخته است نه اینکه سرفصل جدیدی را در سخن گشوده باشد..."