چکیده:
با توجه به خطرات امر اجتهاد و ضرورت تحول در علوم دین، بازشناسی و مواجهه
با عوامل رکود این رشته، از اهمیت فراوانی برخوردار میشود.کاربردیترین تقسیم موانع،
تفکیک آن به برونی و درونی، آفاقی و انفسی است؛ عوامل بازدارندهای که معطوف به بیرون،
وجود محققان و اصحاب علوم دین است، آفاقی نامیده میشود و عواملی را که به نحو درونی
ارباب علم دین را از تولید علمی بازداشته، انفسی مینامیم. در این مقال موانع فوق به طرز
منطقی تقسیم و انواع هر قسم تعریف شده است؛ موانع نواندیشی در دوازده گروه به شرح
زیر شرح شده است: الف) موانع انفسی (شخصیتی) 1. موانع منشی؛ 2. موانع درونی؛ 3.
موانع تدبیری ـ ب) موانع انفسی (معرفتی)؛ 4. موانع بینشی و فلسفی؛ 5 . موانع
معرفتشناختی؛ 6. موانع رویکرد دینشناسی؛ 7. موانع روشگانی ـ ج) موانع آفاقی (برونی)؛
8 . موانع اخلاقی؛ 9. موانع فرهنگی؛ 10. موانع تاریخی؛ 11. موانع اجتماعی؛ 12. موانع
مدیریتی. مراد از موانع در این مقاله، هر گونه عامل سلبی و ایجابی است، که سبب رکود و فتور
نوآوری علمی گشته و از باب تسامح، به «عدم مقتضی» نیز مانع اطلاق شده است.
خلاصه ماشینی:
"تحلیل وضعیت کنونی علوم دین: در پارهای از رشتهها و دانشهای دینی مانند، فلسفه و کلام، قرنهاست به شدت دچار رکود و سکون هستیم و جز تکرار هزار باره میراث پدران معنویمان، هیچ از ما سر نمیزند، کلام ما بعد از خواجه نصیرالدین طوسی یک دوران رکود طولانی را پشت سر گذاشته است کما اینکه، پس از ملاصدرا تحرک و تحول چشمگیری در فلسفه اسلامی به چشم نمیخورد؛ ولی اخیرا در حوزه مباحث بینشی در معرض یک تحول جدی قرار گرفتهایم و با ظهور علامه طباطبایی تحول در فلسفه ما آغاز شد و اصلاحات و ابداعاتی در ساختار، رویکرد و مباحث فلسفی رخ داد که، من از آن، به «مکتب نوصدرایی» تعبیر میکنم و با ظهور استاد شهید مطهری هم در حوزه علم کلام، تحولی خاص آغاز شد که از آن نیز، میتوان به کلام نوشیعی ایرانی یاد کرد.
ارکان نواندیشی دینی در ایران معاصر نهضت نواندیشی دینی و تحول در علوم دین در ایرن معاصر، دارای سه رکن اصلی است؛ حضرت امام خمینی قدسسره در فقه و مبانی استنباط ـ البته نقش شهید صدر نیز نباید نادیده انگاشته شود ـ و علامه طباطبایی در فلسفه، مرحوم استاد مطهری در کلام، ولی همه علوم اسلامی در این سه دانش خلاصه نمیشود؛ رویارویی حوزههای علمیه، به ویژه قم، با الحاد مارکسیستی در دهه بیست قرن حاضر شمسی، سرآغاز و خاستگاه نوآوری در فلسفه معاصر ایران است و نماد این پدیده، کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، علامه طباطبایی میباشد؛ من در گفتمان فلسفی نوصدرایی «به این مسئله اشاره کردهام که چگونه و در چه ابعادی، فلسفه صدرایی، که خود وارث فلسفههای مشاء واشراق بود، در بستر تحول قرار گرفته و اینک در روزگار ما در کوران نو شدن است."