چکیده:
نویسنده در این مقاله کوشیده است، مضاده عقل و عشق در دیدگاه عرفا به
خصوص مولوی را، توجیه کند. وی با استناد به ابیات بسیاری از اشعار مولوی و سنایی، به
دو قسم بودن عقل؛ یعنی عقل کلی و عقل جزیی، تصریح و تأکید کرده است که آن عقلی که از
نظر مولوی و عرفا مذموم و ضد عشق میباشد؛ عقل جزیی است و عقل کلی از نظر آنها، ممدوح
بوده و ضدیت با عشق ندارد.
خلاصه ماشینی:
"البته وی به نیکی یادآور میشود که این عقل جزیی و فعالیتهای آن ـ در صورتی که سالم از منهیات باشد ـ سایه و جلوهای از عقل کلیست: جزو عقل این از آن عقل کل است جنبش این سایه زان شاخ گل است ولی باید توجه داشت که این عقل جزیی، خارج از محدوده خود فعالیت نکند، یعنی زمام حرکت انسان را به دست نگیرد چرا که: عقل جزیی گاه چیره گه نگون عقل کلی ایمن از ریب المنون در غیراین صورت، یعنی اگر فعالیتهای تکاملی و معرفتی انسان تحت انقیاد عقلی جزیی درآمد، مولانا دیوانگی را به این قسم از خرد ترجیح میدهد: زین خرد جاهل همی باید شدن دست در دیوانگی باید زدن و نیز همین خرد است که از ادراک حقایق ماوراءالطبیعی و اسرار الاهی عاجز است: جزو جزو خم به رقص است و به حال عقل جزوی را نموده این محال عقل جزو از رمز این آگاه نیست واقف این سر به جز الله نیست عقل را اندر چنین سودا چه کار کر مادرزاد را سرنا چه کار؟ همچنین مولوی این نوع عقل را آفریننده وهم و تردید میداند، زیرا به تنهایی ظلمانیست و به عالم نور نمیتواند راه یابد: عقل جزیی آفتش وهم است و ظن زآن که در ظلمات شد او را وطن وی در جایی دیگر از مثنوی، عقل جزیی را به «پر کرکس» و عقل کلی را به «بر جبرئیل» تشبیه میکند: عقل جزوی کرکس آمد ای مقل پر او با جیفه خواری متصل عقل ابدالان چو پر جبرئیل میپرد تا ظل سوده میل میل سنایی نیز در جایی از حدیقه از عقل جزیی و سوداندیش به «کیاست اوباش» و از عقل کلی به «عقل دین» تعبیر میکند: از گذر زین کیاست اوباش عقل دین جو و پس رو او باش میبینیم که سنایی در مصروع دوم به هدایتگری عقل برای سعادت و وصول به ایزد تعالی اشاره کرده، مولانا هم در تأکید بر این مطلب میگوید: گفت من عقلم رسول ذوالجلال حجت الله ام امان از هر ضلال چنان که در بینش اسلامی نیز علاوه بر انبیای الاهی که هدایت تشریعی را جاری میدارند، خداوند یک وجه هدایت را نیز در وجود انسان نهاده که از آن با عنوان «رسول باطنی» تعبیر میشود که همان عقل کلی است و بیت فوق از مولانا به این حقیقت اشاره دارد."