چکیده:
این نوشتار بر آن است تا به نقد اخلاقی سکولاریستی «ایمانوئل کانت» بپردازد. اخلاق
کانت یک اخلاق وظیفهگرایانة سکولاریستی است که براساس آن، وظیفه و تکلیف اخلاقی
را عقل عملی آدمی، بدون استعانت از دین مشخص میکند. او دراینباره پنج صورتبندی
ارائه میدهد که اگر دستورالعملی بتواند در قالب این پنج صورتبندی درآید، اخلاقی و
درغیراینصورت، غیراخلاقی خواهد بود آنها عبارتنداز:
1. صورتبندی قانون کلی.
2. صورتبندی قانون طبیعت.
3. صورتبندی غایت فینفسه بودن انسان.
4. صورتبندی خود مختاری اراده.
5. صورتبندی کشور غایات.
خلاصه ماشینی:
"بهنظر میرسد، همه اینها را کانت مسلم گرفته است؛ ولی نمیتواند آنها را با صراحت بیان کند؛ بنابراین متمایل است که اینچنین، خوانندگانش را گمراه سازد؛ یعنی کانت روشن نمیسازد که هدف طبیعت چیست؟ و چرا طبیعت هدفمند عمل میکند؟ و چگونه میتوانیم اینرا بشناسیم؟ هنگامیکه سؤال میکنیم که آیا ما میتوانیم دستور موردنظر را چنان اراده کنیم که گویی قانون طبیعت است، در واقع ما سؤال میکنیم که آیا ارادهای که هدفش هماهنگی اغراض در طبیعت انسانی است بهطور سازگار میتواند، این دستور خاص را به عنوان قانون طبیعت انسانی اراده کند؟ ما چنین کاری را بدون شناخت تجربی از نیازها، امیال و قوای انسانها به وضوح نمیتوانیم انجام دهیم و هیچ بخشی از نظریه کانت نیست که قانون اخلاقی بتواند بدون توجه به شناخت تجربی از حقایق زندگی انسانی اعمال شود.
اگر همانطور که کانت معتقد است، هر طبیعت عقلانی و اخلاقی کامل، همان دستور را در وضعیت خاص اراده کند؛ درآنصورت در جامعة آرمانی غایات، همة اعضا قوانین اخلاقی یکسانی وضع میکنند؛ اگرچه هر عضوی درواقع به خودش فرمان میدهد، ولی قانون برای همة افراد یکسان خواهد بود؛ ازاینرو، ما به چنین صورتبندی میرسیم: «همواره بهعنوان عضو خودمختار (یا خود قانونگذار) کشور غایات عمل کن»؛یعنی همواره برطبق دستوری عمل کن که موجود عقلانی که در جامعة عقلانی زندگی میکند، برای منفعت اعضای دیگر در آن جامعه، اراده میکند."