چکیده:
اخلاق در لغت عرب، جمع خلق و به معنای سرشت و سجیه، اعم از سرشت نیکو و پسندیده (مانند جوانمردی) یا سرشت ناپسند و زشت (مانند فرومایگی) است. بنابراین، خلق به ضم «خ» به زیبایی یا زشتی باطنی و خلق به فتح «خ» به زشتی یا زیبایی آفرینش ظاهری اطلاق می شود. واژه اخلاق در اصطلاح عالمان کاربردهای گوناگون دارد از آن جمله: ـــ صفات پایدار و راسخ در نفس آدمی که موجب صدور افعال معینی، بدون تفکر و تأمل می گردد. به تعبیر «علامه مجلسی»: «اخلاق، ملکه ای نفسانی است که به آسانی افعال از آن صادر می شود.» البته اخلاق بر صفات نفسانی خوب و بد ـــ خواه به صورت پایدار و یا ناپایدار ـــ نیز اطلاق می شود
خلاصه ماشینی:
"[13] سادگی تعابیر انشایی، یکی دیگر از علل استفاده از مفاهیم اخلاقی بهجای بیان تفصیلی روابط افعال و نتایج آنها است؛ بههمین جهت بهجای اینکه بگویند: «راستگویی موجب اعتماد اجتماعی و سلامت روابط گروهی و خشنودی خداوند است و دروغگویی، اسباب سستی و ناسالمی روابط اجتماعی و خشم خداوند را فراهم میکند» در یک عبارت کوتاه و ساده گفته میشود: «باید راست گفت» یا «نباید دروغ گفت»[14] حق مطلب آن است که میان افعال اختیاری انسان و کمال مطلوب او، یک نوع رابطة حقیقی از نوع روابط علی و معلولی برقرار است و ما با احکام اخلاقی، آن رابطة عینی و خارجی را توصیف میکنیم.
حاصل کلام آنکه مفهوم باید و نباید با دو کاربرد اخباری و انشایی به معنای ضرورت بالقیاس و بیانگر رابطة واقعی افعال اختیاری انسان با هدف مطلوب اخلاقی میباشد؛ پس نظریات غیر توصیفی مانند: امرگرایی «Imperativism »، انشاگرایی، احساسگرایی «Emotivism»، توصیهگرایی «prescriptivism » و نظریة اعتباریات، معیاری خردپسند برای ارزیابی احکام اخلاقی ارائه نمیدهند و بر این اساس، راهی برای بررسی صدق و کذب گزارههای اخلاقی باقی نمیماند؛ بلکه[17] احکام اخلاقی، توصیفی و حکایتگر از واقع و صدق و کذب بردارند و بیانگر رابطة فعل اختیاری و نتیجه هستند؛ گرچه بهصورت انشایی بیان گردند.
نکتة مهم این است که بر اساس تحلیلی که ما از مفاهیم و گزارههای اخلاقی داریم؛ یعنی آنها را حاکی از روابط واقعی میان افعال اختیاری انسان و کمال نهایی آدمی میدانیم، اخلاق بر دین توقفی ندارد؛ یعنی هر کس میتواند بدون پایبندی به اعتقادات یا دستورات دینی، این نظریه را بپذیرد؛ ولی شناخت کمال نهایی انسان و کشف رابطة میان افعال اختیاری با کمال نهایی به شدت به دین نیازمند است، پس اخلاق نیز به اصول و اعتقادات دینی و محتوای نبوت روحی نیاز دارد؛ زیرا هر شخصی ممکن است از کمال نهایی انسان تحلیلی ارائه نماید."