چکیده:
این مقاله بر اساس بخشی از نتایج پژوهشی که با عنوان «طراحی سیستم خط مشی گذاری دولتی برای تحقق عدالت اجتماعی، بر مبنای مدل حکومت حق مدار علوی در نهج البلاغه» انجام شده است، توسعه پیدا کرده است. معمولا هر سیستم خط مشی گذاری عمومی بر اساس مجموعه ای از اصول و گزاره های مبنایی طراحی می شود. اصولی که تحت تاثیر آموزه های مکاتب فلسفی سیاسی غالب در محیط اجتماعی خود شکل می گیرند؛ آموزه هایی که ممکن است تحت تاثیر فراگردهایی چون مجادلات ایدئولوژیک، گفتمانهای اخلاقی یا اجماع نظرهای عقلانی تدوین شوند. در حالی که اگر هدف از پی افکنی یک آموزه عدالت گرا، نیل به یک سیستم مطمئن مبتنی بر حق و حقیقت باشد، بعید است که چنین فراگردهایی کارساز باشند؛ زیرا حق گرایی متضمن رعایت استلزامهای منطقی در استخراج گزاره ها و پی ریزی یک نظام علمی معتبر است. از این رو توصیه می شود که در سیر حق گرایی به حق مداری از روش تحلیل منطقی استفاده شود. به این ترتیب مجموعه ای از اصول عقلانی معتبر به مثابه اصول منطقی مبنایی مد نظر قرار گرفته، قضایایی به طور منطقی از آنها استنباط شوند. در این تحقیق ضمن استفاده از روش تحلیل منطقی و روش مطالعه تطبیقی، از متن کتاب نهج البلاغه به مثابه متن اولیه و اصلی برای استخراج گزاره های منطقی معرف عدالت حق مدار استفاده می شود. حاصل کار، استخراج و تدوین پنج اصل زیربنایی و استنباط نوزده قضیه منطقی از اصول مذکور بود که در قالب نظام منطقی نهایی عدالت حق مدار، مبنای مناسبی را برای مقایسه آموزه های این نظام با سایر آموزه های محاط بر دیگر سیستمهای خط مشی گذاری عمومی ارایه می کند. در جریان تحقیق، اصول زیربنایی اعلامیه جهانی حقوق بشر به مثابه یکی از بهترین دستاوردهای علمی بشر در قلمرو علم حقوق و اخلاق با اصول زیربنایی آموزه حق مدار مقایسه شد و به ارزش حق گرایی در سیر دانش افزایی تاکید شد.
خلاصه ماشینی:
"تحلیل مبانی منطقی طراحی سیستمهای خطمشیگذاری معطوف به عدالت:مقایسه آموزههای نهج البلاغه و برخی از مکاتب فلسفی سیاسی علی اصغر پورعزت* استادیار گروه مدیریت دولتی،دانشگاه تهران،تهران،ایران دریافت:83/9/23 پذیرش:84/11/15 چکیده {IBاین مقاله بر اساس بخشی از نتایج پژوهشی که با عنوان«طراحی سیستم خطمشیگذاری دولتی برای تحقق عدالت اجتماعی،بر مبنای مدل حکومت حقمدار علوی در نهج البلاغه»1انجا شده است،توسعه پیدا کرده است.
از این رو در این تحقیق،ضمن استفاده از روش تحلیل منطقی برای دستیابی به اصول مبنایی مکتب عدات حقمدار علوی تلاش شده است تا با طراحی یک فراگرد معکوس به تحلیل بنیانهای منطقی آرای مکاتب فلسفی سیاسی متداول درباره عدالت نیز مبادرت شود.
جدول 6 قضایای قابل استنباط از نظام منطقی نهایی معرف عدالت حقمدار (به تصویر صفحه مراجعه شود) ادامه جدول 6 همان طور که ملاحظه میشود،قضیه اول که به طور منطقی از اصول 2،3،4 و بویژه از اصل 5 استنباط میشود،بر ضرورت وجود حکومت دلالت دارد؛زیرا ایجاد شرایط متعادل و مناسب برای تضمین برابری و آزادی و رشد استکمالی،مستلزم وجود حکومتی مقتدر است.
این طریقی است که میتوان امیدوار بود رویکرد عقلگرایانه و انتزاعی جان راولز، درصد اجماع نظرهای عقلانی آموزههای متداخل را به رویکرد انتقادی ژوزف راز در جستجوی مفهومی حقیقی،معقول و معتبر نزدیک سازد تا مجموعهای از اصول و قضایای محکم و پایدار براساس علم اخلاق و منطق برای تعریف وجوه متنوع عدالت حقمدار حاصل شود.
با استفاده از این فراگرد برای تحلیل منطقی اعلامیه جهانی حقوق بشر ملاحظه میشود که این اعلامیه به مثابه یکی از معتبرتری سندهای حقوقی تدوین شده به وسیله بشر،همانند آموزههای مکتب لیبرال دموکراسی،به شدت تحت تأثیر دو مفهوم برابری و آزادی قرار گرفته است."