خلاصه ماشینی:
"سیما رستگاران دانش گستردهء پروین در قلمرو ادبیات فارسی،عربی و فرنگی،این امکان را به او داد که سرودههای نخستین خود را به گونهای رائه دهد که موجب شگفتی بزرگانی چون ملک الشعرای بهار گردد (به تصویرصفحه مراجعه شود) ستاره آسمان شعر!
توانا و ناتوان در دست بانویی به نخی گفت سوزنی کای هرزه گرد بی سروپا چه میکنی ما میرویم تا که بدوزیم پارهای هرجا که میرسیم تو با ما چه میکنی خندید نخ که ما همهجا با تو همرهیم بنگر به روز حادثه تنها چه میکنی هر پارگی به همت من میشود درست پنهان چنین حکایت پیدا چه میکنی در راه خویشتن اثر پای ما ببین ما را از خط خویش مجزا چه میکنی جایی که هست سوزن و آماده نیست نخ با این گزاف و لاف در آنجا چه میکنی خودبین چنان شدی که ندیدی مرا به چشم پیش هزار دیدهء بینا چه میکنی پندار من ضعیفم و ناچیز و ناتوان بیاتحاد من،تو توانا چه میکنی (به تصویرصفحه مراجعه شود) شعر پروین شعری است حکیمانه،چه در قصیده و غزل که با شاعری سنتگرا روبه روئیم و چه در قطعهها و مثنویهایش که نسیم نوگرایی را درحد اعتدال در اشعار او حس میکنیم."