خلاصه ماشینی:
"آیا واقعا یکسری از محدودیتها برگرفته از دین است و یا عرف جامعه،آنان را به مرور زمان به صورت یک اصل درآورده؟ آیا این تیرگی که به واسطه رنگ پوشش انسانها بر شهر حاکم شده و یا اینکه اکثر خانمها و یا حتی در بعضی موارد آقایان نیز لباسهای خود را از میان رنگهای تیره به ویژه رنگ سیاه استفاده میکنند جزیی از دین است؟تیرگی لباسهایی که خود به نوعی شهر را دچار تاریکی و افسردگی و حالت خلسه کرده است.
به راستی آیا واقعا دوره رنگهای شاد به پایان رسیده؟واقعا چرا باید انسانها بخصوص جوانان از رنگهای شاد و هرگونه شادابی به دور باشند؟در هیچ کجای دین خواسته نشده که مردم از رنگهای تیره استفاده کنند بلکه تنها چیزی که مد نظر بوده پوشش کامل،برای آقایان و چه برای خانمها بوده است."