خلاصه ماشینی:
"در واقع،زندگی حماسی-تراژیک سیاوش که حکیم ابو القاسم فردوسی آن را در ربع چهارم قرن چهارم هجری به نظم درآورده،سرود رستاخیز مردمی است که یک بار دیگر خود را باز یافتهاند؛سرود شهیدی است که از برکت خونش جهان دوباره سبز میشود گیاه سبز میشود؛گیاهی سبز میشود که خلق را از آن فایدههاست: یکی طشت بنهاد زرین گروی بپیچید چون گوسفندانش روی جدا کرد از سرو سیمین سرش همی رفت در طشت خون از برش کجا آنکه فرموده بد طشت خون گروی زره برد و کردش سرنگون گیاهی برآمد همان گه ز خون بدان جا که آن طشت شد سرنگون به ساعت گیاهی از آن خون برست جز ایزد که داند که آن چون برست گیا را دهم من کنونت نشان که خوانی همی خون اسیاوشان بسی فایده خلق را هست از وی که هست آن گیا اصلش از خون اوی8 اینجا،فردوسی و یا منابعی که شاعر مورد استفاده قرار داده است،سیاوش و نقش جهانی وی را احتمالا به دلیل محدودیتها و قوانین مذهبی و ضد شرک anti paganism حاکم بر جامعهء اسلامی قرن چهارم هجری،تا حدود زیادی تنزل داده و به صورت گیاه مشخصی به نام پرسیاوشان،با کارکردی محدود،درآورده است.
بههرحال، وحدانیت بسیار انتزاعی و کاراکتر شدیدا ضد شرک اسلامی،در مقایسه با مسیحیت و نیز رشد فراوان شهرها در جامعهء اسلامی-ایرانی که نتیجه پیدایش نوع جدیدی از اقتصاد (اقتصاد تجاری در شهرها)و روابط اقتصادی جدید در کنار اقتصاد طبیعی وابسته به زمین در قرن چهارم هجری است،و همچنین واقعیتر و تاریخیتر بودن شخصیت امام حسین، در مقایسه با شخصیت عیسی مسیح،به دلیل نزدیکی زمانی،سبب میشود که عیسی مسیح با طبیعت و رستاخیز دورهای آن قرار گیرد."