خلاصه ماشینی:
"نیازهای متغیر مصرفکنندگان، وجود نوسان در قدرت خرید آنها و چگونگی ارائه کالاها توسط تولیدکنندگان در بازارهای جدید همکی موید آن است که برای ایجاد نظم در بازار باید مطالعه و تحقیقی عمیق در جهت بررسی مفهوم بازار،فرایند،ساختار و عملکرد آن و نیز عناصر موثر بر تنظیم بازارچه به صورت داخلی چه منطقهای و یا بینالمللی به عمل آید،مثلا در مطالعه بازارهای داخلی باید عوامل تنظیم بازار به خوبی مشخص و برای ایجاد ارتباط درست میان این عوامل برنامهریزی کارشناسانه شود.
از نظر این مکتب رفتار بنگاهها و تصمیم آنها مبنی بر همکاری و ائتالف و یا رقابت با یکدیگر،متأثر از ساخت بازار میباشدومثلا در صورتی که تمرکز در یک بازار بالا باشد و بخش قابل توجهی از بازار در اختیار تعداد محدودی از فروشندگان باشد،شرایط برای همکاری مناسب خواهد بود و بنگاههای برتر و پیشر و متمایل به همکاری و ایجاد ائتلاف میشوند.
ساختارگرایان دخالت دولت را برای ایجاد جو رقابت و استمرار آن لازم میدانند در حالی که تعالیم مکاتب دیگر دلالت بر یان دارد که اولا انحصار بندرت در بازارها مشاهده میشود و در صورت وجود به دلیل ورود بنگاههای بالقوه،انحصار از بین خواهد رفت(ورود)و علاوه بر اینها معتقدند که انحصار الزاما پدیده بدی نیست(مکتب شیکاگو)،از نظر آنها قدرت بازاری بنگاهها اگر براساس رفتار غیر رقابتی به دست آمده باشد خیلی سریع از بین خواهد رفت و اساسا چنین قدرت بازاری فاقد اهمیت است و نباید نگران آن بود و بدون دخالت دوات و صرفا به دلیل ورود سایر رقبا، قدرت بازاری از بین خواهد رفت."