چکیده:
چنین نیست که قرآن کریم آثار هنر تجسمی را ناگفته گذارده باشد.چند مورد از این گفتنیها به داستان سلیمان و بلقیس تعلق دارد.سازههای شگرف سلیمانی نمونههایی از بازنماییهای دیداری در قرآن است.«تخت»نمونه دیگری است که از نظر هنر و زیبایی کاملا قابلیت تبیین دارد،اعم از تختهای پادشاهی فلسطین و یمن و یا حتی تخت عدن.بدینسان قرآن برای هنرمندان دارای تمثیلهای خیال انگیزی بوده که به کار آنان آمده،اگرچه صرف نظر از موضوعات کارهای هنری،چگونگی انجام آن به اختیار محدود هنرمند مسلمان انجام شده است.
خلاصه ماشینی:
"هنر اسلامی و صور مجسم در داستان سلیمان(ع)و بلقیس دکتر ید الله غلامی1 (به تصویر صفحه مراجعه شود) (از ص 129-142)چکیده چنین نیست که قرآن کریم آثار هنر تجسمی را ناگفته گذارده باشد.
ir مقدمه در این مقاله،قصهای دینی انتخاب و به قصد نزدیک شدن به فهم ارتباط میان قرآن کریم و هنر تجسمی،در صور مجسم آن کاوش شده است.
نگارنده برای این مقصود آیات ذیربط را آورده و نظری بر تفاسیر و همچنین برداشت یکی از مستشرقان افکنده است تا برای تنویر چنین ارتباطی کرده باشد.
خود داستان سلیمان در قرآن دارای تصاویر خیالانگیز دیگری است که گرابار به کاوش در آنها نیز پرداخته است و در این جا پیش از پرداختن به آنها،ابتدا نکتهای سهل ممتنع را مورد توجه قرار میدهیم.
حال اگر بخواهیم جزئیات را از نظر دور نداریم ناگزیر از این سؤالیم که آیا«عرش عظیم» بلقیس که هدهد مأمور سلیمان،طبق آیه 23 سوره نمل،از آن خبر میدهد،همین تخت است یا اینکه کلمه«عظیم»دال بر معنی بارگاه برای«عرش»است؟اگر چنین باشد معنی کلمه قدری متفاوت اما بسیار نزدیک به معنی اول است.
اما در اینجا تحاذی و مقایسه دیگری غیر از تفاوت مفاهیم عرش و بارگاه نیز وجود دارد و سلیمان(ع)به تخت حقیقی اشاره میکند که از آن خدا و برخلاف آن تخت،متعلق به عالم ماورای فهم و حس و تجربه به بشر است و بنابراین با هنر مجسم سنخیت ندارد."