خلاصه ماشینی:
"کاظم شرکت(شهرین) آرزو ایکاش شاد بودم و بنشسته در برت تا بوسه میزدم به لب همچو شکرت در باغ شادمانی و در سایبان عشق میساختم ز هالهای از ناز بسترت هر شب پی نثار به دست فرشتگان میریختم به پا گهر از ماه و اخترت یکدم به شهنشین جهانم قدم گذار تا بگذرم ز فکر جهانی به خاطرت در حیرتم چگونه هنرآفرین مهر از مرمر حریر تراشیده پیکرت پرهیز میدهند طبیبانم از شکر اما شفا بود رطب نازپرورت آرامش بهشت رسد روح خسته را در انزوای شاخگل سایهگسترت شهرین مدام ای همه اردیبهشت و گل خواند غزل به بوی بهار گلآورت علی قلی آنچنان برای قطع نسل دودمان سلسلهء خویش مصمم بود که دستور داد حتی آن عده از زنان حرم نادر را هم که حامله بودند و احتمال به دنیاآوردن پسری داشتند، از پا درآوردند.
بدیننحو برمیشمارد:شاهرخ چهارده ساله،فتحعلی میرزا دوازده ساله،واحد قلی میرزا یازده ساله،همایون خان شش ساله،بیستون خان سه ساله و محمود خان سه ساله6* (5)-جهانگشا،چاپ 1296،ص 235،بازن معتقد است که علی قلی،به شاهرخ نیز سم خورانید ولی به دلیل قوت مزاج و یا بهسبب کمی مقدار آن این شاهزاده از چنگ مرگ گریخت:یادشده ص 52 (6)-عالمآراء 3،ص 510."