خلاصه ماشینی:
"(8) یا: الهی واکیاشم واکیاشم مو که بیدست و پایم واکیاشم همه از در برونند وا تو آیم تو گر از در برونی واکیاشم بابا طاهر،دوبیتی 69 یا: به این بیآشنایی برکیاشم به این بیخانمانی برکیاشم همه گر مو برونن وا ته آیم ته از در گر برونی واکیاشم بابا طاهر،دوبیتی 70 و یا: ز نطنز آمد رخت خرد ما از نطنز ز نطنزم ز نطنزم ز نطنزم ز نطنز ادیب نطنزی،شاعران بیدیوان،ص 626 ب 15 در آثار گرانسنگ شعر فارسی،اشعار مردف بیقافیه کم نیست،تعداد کمی از آنها دارای نسخه بدل مقفاست،افزون بر دویست مورد از این قسم اشعار استخراج شده است این همه شاهد و نمونه را نمیتوان ناشی از سهو و غفلت شاعران یا ناسخان دانست،همچنانکه به صحت نسخه بدلهای مصرع آن ابیات نیز نمیتوان کاملا اعتماد داشت،بر همین پایه نباید رعایت قافیه قبل از ردیف را از مسلمات و اصول خدشهناپذیر علم قافیه برشمرد؛شواهدی از این قبیل آورده میشود: وز انگشت شاهان سفالین نگین بدخشانی آید به چشم نگین ابوشکور بلخی،همان،ص 92،ب 136 تا ترا رفتن ای جان پدر آیین گشت مر مرا ریختن آب مژه آیین گشت یوسف عروضی،همان،ص 349،ب 7 زر ز پیرو سبک برون آورد داد درویش را و خوب آورد بهرامی سرخسی،همان،ص 405،ب 12 نکو داستان زد درین مرد نیک که از راستی یافتم نام نیک بدیع بلخی،همان،ص 508،ب 11 که بیکاری اندیشه بار آورد ز کشته گلت خار بار آورد همان،ص 516،ب 313 ستاخی(9)برآمد از بر شاخ درخت عود ستاخی ز مشک و شاخ ز عنبر،درخت عود(؟) رودکی،همان،ص 134،ب 700 بر تو رسیده بهر دل تنگ چارهای از حال من ضعیف بیندیش چارهای همان،ص 149،804 با صد هزار مردم تنهایی بیصد هزار مردم تنهایی همان،ص 189 ب 1041 نیز-همانجا:153/831,166/930، 189/1041."