خلاصه ماشینی:
"او دست یافتن به آرامش را بدون زندگی اصیل ناممکن میداند و اولین ویژگی زندگی اصیل را هم این گونه توصیف میکند که اگر بنا باشد که سخن دیگری پذیرفته شود او باید برای سخن خود«استدلال» قانع کننده داشته باشد یک متن و ثالثا اعتبار هرمنوتیک یک متن را دربست بپذیریم»13 ملکیان به اقرار خود مدرنیست است و استدلالگرایی حرف اول را در زندگیاش میزند با تبعید سازگاری ندارد،زیرا تعبد با عقلانیت همسازی ندارد.
ایجاد شبهه درباره حجیت معرفت شناسی یک متن، وثاقت تاریخی و اعتبار هرمنوتیک آن سه نقد اساسی است که ملکیان به متن محوری معنویت دینی وارد میداند ملکیان اگرچه مدرنیست است اما نسبت به تشکیکات هیوم،کانت،مارکس و پست مدرنیستها نسبت به کارکرد صحیح عقل غافل نمانده است و منبع شناخت بودن عقل را از آن باب پذیرفته است که«فهم عرفی»به این منابع تسلیم شده است از نظر منادی معنویت بدون دین انسان مدرن نمیتواند با دین کنار بیاید زیرا مدرنیته حاوی مولفههای اجتناب ناپذیری مانند استدلالی بودن،سکولار و اینجایی بودن،بی اعتمادی به تاریخ،تردید در مابعدالطبیعههای جامع و قداست زدای از اشخاص است که با دین نهادینه شده سازگاری ندارد «در تمدن مدرنیته غرب جدید نیز عقلانیت بر معنویت غلبه کرده است و به دلیل همین غلبه،راه به جایی نخواهد برد.
دستیابی به آن آمادگی،معنویت در این جان به دست میآید اما ملکیان سرنا را از سر گشادش میدمد و میگویند:اصالت با دنیا است و رضایت باطنی را از هر راهی که میشود-درون دین یا بیرون دین-و برای همین جا به دست بیاورید که اگر جهان دیگر بود، آنجا هم معنوی میشوید و اگر نبود باز ضرر نکردهاید 3-در دیدگاههای ایشان جایگاه حقیقت و ارتباطش با معنویت بدرستی تبیین نشده است."