خلاصه ماشینی:
"شاید در یک جمله بتوان گفت که این امکان وجود دارد که ما الگوی اسلامی برای رسانهها داشته (به تصویر صفحه مراجعه شود) باشیم در یک نگاه کلی فلسفههایی که حاکم بر رسانهها در طول چهار،پنج قرن گذشته وجود داشته و این دیدگاهها سبب شده که الگوهای متفاوتی از رسانهها در جهان ارائه بشود،در یک تقسیمبندی کلی چهار فلسفه بوده است؛ مارکسیسم،لیبرالیسم و تئوریهای رسانهای یک دیدگاه دیدگاههای لیبرال به موضوع رسانه است.
در ابتدای راهیم اینکه در مورد الگوسازی دیدگاههایی ارتباطی اسلام کار شده یا نه باید گفت تلاش شده ولی هنوز به نتیجه نرسیده است جای تأسف دارد که در حالی که میبینیم همهء ادیان کموبیش با تأکید بر نگاههایی که دارند توانستهاند کموبیش الگویی ارتباطی و رسانهای ارائه کنند در دینی که همه چیزش بر بنای ارتباطات بنیان گذاشته شده طرح جامعی نداشتهایم؛یعنی شما اگر تعالیم دینی را ببینید کاملا با رهبانیت،گوشهگیری و عزلت در جامعه مخالف است هویت و حیاتش در ارتباطات است و آنقدر معارف ارتباطی ناب در اسلام داریم که اگر کسی بخواهد به راحتی میشود الگویی را طراحی کرد.
از یکی هم بهعنوان کارکرد ارشادی یاد میکنیم و آن کارکردی است که مبتنی بر احساس اخلاق و رفتارهاست؛این تجربهها کاملا استفاده کردنی است؛چگونگیش بحث مفصلی دارد ولی وقتی که وارد حوزهء سرگرمی و اطلاعرسانی میشویم،میبینیم که رسانههای مدرن حرفهایی دارند که این حرفها را شاید به سبب قابلیتهای ماهیت این رسانهها در حوزهء سنت پیدا نمیکنید و از تلفیق اینها باهم میشود الگویی را پدید آورد که این الگو همگرا و پویا و مکمل باشد و بر مبنای هنجاها و بایده و نبایدهای اسلامی،بتوانیم الگوی ارتباطی و رسانهای اسلامی را طراحی کنیم."