خلاصه ماشینی:
"پس آنچه پیش روی ماست،نوشتهء داود فتحعلی بیگی است با فکری از شکسپیر و الهام از پیرنگ او برا نگارش"رام کردن زن سرکش"دست بر قضا دستمایهء بیشتر نمایشهای سنتی؛ "خواستگاری"هم قرار میگیرد،اما این بار با آغاز و انجام و پرداختی دقیق و اتو کشیده و در حد و اندازهء شایسته برای نام نمایش سنتی- سیاه بازی ایرانی با قدمت و قوارهای شایان.
متداول در اینگونه نمایشها این است که تماشاگر در زمانهایی خاص -مزهاندازیها یا-تکه پرانیهای خاص-کف میزند؛این در حالی است که تماشاگر"رام کردن زن سرکش" حس مهارت و تناسب را درک میکند و در واقع هنگام که این حس در او قلیان پیدا میکند،هیجانات خود را ابراز مینماید.
بنابراین متأسفانه هنوز که هنوز است شخصیت"سیاه"درام گریز جلوه میکندو بخشی از بازیهای کلامی و شوخیهای مطبوعش بیرون از روایت و پیشبرد قصه اصلی قرار میگیرد که البته در"رام کردن زن سرکش"این زمان اتلاف هم به حداقل میرسد."