خلاصه ماشینی:
"حال که یک بار دیگر به واکنش دلم در برابر این گفتهها مینگرم، میبینم که حتی برای یک لحظه باور نداشتهام وندرس توانسته باشد خود را از آن سرطان ناپیدایی که چنگ بر روح بشر جدید انداخته است رهانده باشد،چه برسد به حرفهایی که در نشریهء بشیر به چاپ رسید:پیامبر قرن بیستم و چند بوبین فیلم به جای کتاب و از این حرفها3...
4» حال آنکه در اینجا همه پنداشته بودند که وندرس به«فرشتگان حقیقی»پرداخته است و یا در باطن فیلم نوعی ایمان به غیب وجود دارد و یا شاید او بر اصل فرشته بودن همهء افراد بشر تأکید داشته و سخنانی از این قبیل.
»پیتر فالک در فیلم هم یک«هنرپیشهء آمریکایی»است و به عنوان سمبل تمام و کمال زندگی لذتبخش آمریکایی در فیلم حضور دارد و از زبان اوست که وندرس دعوت خود را اعلان میکند و بنابراین،باید گفت که باز هم خلاف آنچه آقای وندرس اصرار دارد، این فیلم هم آمریکایی از آب درآمده است.
آمریکاییها این زندگی را بهتر از همه میشناسند و آقای ویم وندرس هم این واقعیت را در فیلم خود تصدیق کرده است،چرا که پیتر فالک آمریکایی است و همان طورکه عرض کردم،دعوت فیلم از زبان او عنوان میشود.
از جمله شباهتی که بین این داستان و داستان توراتی«هاروت و ماروت»وجود دارد- فرشتگانی که برای هدایت افراد بشر به زمین نزول یافتند، اما بعد آلوده به گناه شدند-و یا شباهتی ظاهری که بین پیام فیلم آقای ویم وندرس و بعضی حقایق عرفانی رایج در میان ما وجود دارد؛اینکه جهان فرشتگان،«جهان عقل»است (فیسلوفان دلتنگ؟)و تفاوت میان انسان و فرشتگان در «عشق»است."