خلاصه ماشینی:
"در«بزرگمرد کوچک»یکی از غیر قراردادیترین و سترنهای سینمای امریکا را ساخت،در «برکههای میزوری»جای قهرمان و ضد قهرمان سنتی سینمای وسترن را عوض میکند(مارلن براندوی مجری قانون ضد قهرمان و نیکلسن تبهکار قهرمان فیم است)،یا دقت کنیم به ضد قهرمانهای فیلم«بانی و کلاید»یعنی بانی پارکر و کلاید بارو که پن آنها را تحت تأثیر فیلمهای موج نوی سینمای فرانسه و بخصوص فیلم«از نفس افتاده»گدار خلق کرده است1(شاید به همین علت بود که وارن بیتی به زحمت توانست کمپانی برادران وارنر را برای تهیهء این فیلم متقاعد کند و وقتی کمپانی،فیلم کامل شده را دید،اصلا آن را نپسندید2).
این سکانس یکی از توانفرساترین و درگیرانهترین صحنهها بین دو کاراکتر در سینما است که همراه با خشونتی از نوع متفاوت،البته غیر مطبوع و دفعکننده نیست چرا که این صحنه،چونان سختکوشی درگیرانهای بین معلم و شاگردش برای امر مقدس تعلیم،در نزد تماشاگر جلوه میکند(در ضمن در اینجا باید اشاره کنم به بازی فوقالعادهء آن بنکرافت و پتیدوک در این سکانس و اصولا سراسر فیلم بخصوص لحظاتی که این دو با هم ارتباط برقرار میکنند؛مانند صحنهای که سالیوان با میمیک صورت، چهرههایی اخمو و خوشحال به خود میگیرد و هلن پس از لمس صورت او آن حالات را عینا تکرار میکند."