چکیده:
با گذشت زمانی طولانی از عمر اسلام، هنوز هم شاهد اختلاف بین فرقههای اسلامی هستیم. ریشه این اختلافات را که بیشتر بین شیعه و اهل سنت است، باید بعد از زمان پیامبر جستوجو کرد. بنابر اعتقاد شیعیان، برخی صحابه از وصایت منصوص پیامبرگرامی( در مورد حضرت علی( پیروی نکردند. در این میان، برخی از پیروان و دوستداران اهلبیت(، از جمله ابنعباس از امیرمؤمنان علی( دفاع نمودند. این نوشتار در پی تبیین و تحلیل مواضع ابنعباس با دیگران در زمانهای مختلف و افراد متعدد است که با روشهای متفاوت با آنها گفتوگو میکرد. چنین مناظرههایی نشان از تشیع اعتقادی وی به اهلبیت( و حضور تشیع در نیمه اول قرن اول هجری است. این مقاله در دو بخش ارائه میشود که بخش اول آن در این شماره، و ادامه آن در شماره بعدی ارائه خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"این مسئله نشان از آن دارد که امامت و خلافت امیرمؤمنان علی( مورد توجه و نظر پیامبر گرامی اسلام بوده و خود عمر نیز به این مسئله یقین داشته است، از اینرو ابنعباس را قسم داد که واقعیت را بگوید، آیا همانگونه که پیامبر علی( را برای این منصب انتخاب کرد آیا هنوز در دل حضرت چیزی میباشد یا نه؟ و ابنعباس حقیقت امر را به وی گفت.
2. مناظرات با خوارج یکی از فتنههای بزرگی که جامعه اسلامی از صدر اسلام تاکنون با آن روبهرو بوده و در صدر اسلام به جهت نوپایی نظام اسلامی، خطرناکترین فتنه محسوب میشد، اقدامات فرقه خوارج بود که باعث گمراهی بسیاری از افراد شد، زیرا بسیاری از آنها که بر پیشانی، نشان مهر داشتند و حافظ قرآن کریم بودند، یا از صحابه به شمار میآمدند، در مقابل علی( قرار گرفتند و به جای آنکه از ایشان پیروی کنند، به وی امر و نهی مینمودند، و اگر قرار به جنگ میشد، بسیاری از افرادی که شناخت کامل از امام نداشتند، و ملاک ایمان را ظاهر افراد میدانستند، حیران میماندند که حق با کدام طرف است، لذا حضرت در جواب فردی در زمان سرگردانیاش فرمود: ملاک تشخیص حق و باطل افراد نیستند، بلکه حق را از پیروان آن بشناس، ملاک باطل، افرادی هستند که از حق دوری میکنند."