چکیده:
استراتژی امنیتی مبتنی بر حضور،نفوذ و مداخلهگرایی ایالات متحده در منطقه خلیجفارس که قدمتی چند دههای دارد،از مناظر مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. این استراتژی به طور طبیعی تحت تأثیر ملاحظه خاصی نبوده و ملاحظات متعددی به آن جهت دادهاند؛اما به نظر میرسد که نقش ملاحظات اقتصادی تعیین کنندهتر بوده است.امنیت جریان انرژی،جذب درآمدهای نفتی و حفاظت از هژمونی دلار، عمدهترین ملاحظات اقتصادی استراتژی مذکور را تشکیل میدهند.ملاحظات اقتصادی آمریکا در منطقه خلیجفاسر تابع مستقیم استراتژی کلی این کشور در عرصه بین المللی است.براساس این استراتژی،ایالات متحده از جراین آزاد و منظم اقتصاد بین الملل حمایت میکند.چنین رویکردی ریشه در این واقعیت دارد که با توجه به توانمندیها و قابلیتهیا برتری که آمریکا در عرصه بین الملل دارد،بیشترین فرصتهای بهرهبرداری نصیب این کشور خواهد شد و هژمونی آن در عرصه جهانی پشتوانه قویتری به دست خواهد آورد.
The U.S. security strategy in the Persian Gulf base on presence، influence and intervention discussed from different perspective in the recent decades. It wasn't naturally touched by any considerations، but vice versa moved by many considerations. In this situation، economic considerations، unconsciously، have had efficacious role in the U.S. security strategy related to that region. Security of energy supply، bring back the petrodollars and protecting the hegemony of dollar are the main economic factors of the U.S. strategy that exanimate here. Notice that these economic considerations are related to explicit function of the U.S. macro strategy in international sphere. According to this strategy، the U.S. would be supporting the free and regulated flow of international economy. It is reality that the U.S. hegemonic capabilities and capacities in international sphere make the most opportunity for enjoying this situation by this country and also these instruments would be strong backing of this country in throughout the world.
خلاصه ماشینی:
کلید واژهها: آمریکا،خلیجفارس،رئالیسم اقتصادی،هژمونی،مداخلهگرایی،نفت،درآمدهای نفتی،دلار فصلنامه مطالعات راهبردی*سال نهم*شماره سوم*پاییز 5831*شماره مسلسل 33 مقدمه حضور،نفوذ،و دخالتهای گسترده ایالات متحده آمریکا در منطقه خلیجفارس،معمایی است که طی دهههای اخیر بالاخص در سالهای پس از جنگ سرد،ذهن بسیاری از محققان سیاست بین الملل را به خود مشغول نموده است.
در ژانویه 0891، جیمی کارتر،رئیس جمهور وقت آمریکا در گزارش سالانه خود به کنگره صریحا اعلام کرد که:«هرگونه کوششی توسط هر قدرت خارجی به منظور تحت کنترل درآوردن منطقه خلیجفارس به منزله حمله به منافع ایالات متحده آمریکا محسوب شده و چنین حملهای با استفاده از وسایل لازم و از جمله نیروی نظامی دفع خواهد شد.
ج. علایق اقتصادی آمریکا در خلیجفارس امروز حت تأثیر اهمیت یافتن مباحثی چون ضرورت مبارزه جهانی علیه تروریسم و گسترش سلاحهای کشتار جمعی که مقامات کاخ سفید در اظهارات خود تأکید فراوانی بر آنها دارند،مسأله انگیزههای اقتصادی ایالات متحده از حضور و دخالتهای فزاینده در امور داخلی کشورهای منطقه خلیجفارس،کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
البته رقابت قدرتهای اقتصادی دیگری چون اروپا،ژاپن وچین، برآورده شدن اهداف آمریکا در این عرصه را با مشکل مواجه ساخته است؛اما به هر حال سهم ایالات متحده از بازار منطقه قابل توجه بوده است.
نتیجهگیری از جمعبندی مباحث این مقاله،به این نکته میرسیم که حور و مداخلهگرایی ایالات متحده در منطقه خلیجفارس تحت تأثیر استلزامات رئالیستی استراتژی اقتصادی این کشور در عرصه بین الملل بوده است.