خلاصه ماشینی:
"آوانگرد به مرزهای پذیرفته شده بهعنوان معناهای هنجاری در زمینههای فرهنگ و هنر و واقعیت یورش برده و بر علیه مرزهای مورد قبول هنر،قد علم کرده و رو به سوی آینده دارد و بر این باور است که معناهای واقعی تنها در سایه پیشرو بودن به وجود میآیند.
در حقیقت آنجا که باید تجربه اتفاق افتاده و آرام آرام به سوی تئاتر تجربی حرکت کنیم، میبینیم قیدوبندهای گوناگون از قبیل جشنوارهزدگی و حرفهایگری آنچنان سدی در این راه ایجاد میکند که اجازه رخ دادن هیچ اتفاق تئاتری را نمیدهد.
آیا آنها که ادعای تئاتر تجربی دارند هنوز تعریف آن را نمیدانند؟ «جلال تهرانی»کارگردان نسل دوم تئاتر که در دسته بندی تئاتر نو قرار میگیرد درباره تئاتر تجربی میگوید:«هیچوقت به این تعاریف فکر نکردم و نخواستم از آن دست کارگردانهایی باشم که با دستهبندی و گروه بندیهای تئوریک،دست و پای خود را ببندم.
رحیمی درباره تئاتر دانشجویی،آماتور و تجربی گفت:«کاربرد واژه آماتور در تئاتر کشور یک اشتباه است؛زیرا ما این واژه را درباره یک فرد ناشی به کار میبریم در حالیکه در معنای حقیقی کلمه،آماتور به شخصی گفته میشود که مراحل ابتدایی را در عرصه خلاقیت هنری سپری میکند.
» دشت آرای اذعان میدارد:«من فکر میکنم این وظیفه منتقد است که اثر را دیده و سپس براساس تقسیمبندیهای تئوریک مرسوم در دنیا،درباره گونه آن اظهار نظر کند؛زیرا هرگز یک کارگردان پیش از خلق اثرش،نمیتواند تصمیم بگیرد که بهطور مثال «آوانگرد»،«رئالیسم»،«ناتورالیسم»و یا تجربی کار خواهد کرد."