خلاصه ماشینی:
"اگر با هم دوست باشیم و این حس وجود داشته باشد که داریم باهم کار میکنیم،اگر مشکلی پیش بیاید،باید از طرف کارگردان ببینیم که چرا اینگونه انتخاب کرده است.
محامدی:چون بهعنوان کارگردان نمیتوانی بهزور به بازیگرها و گروه بگویی باید دهقان:در یک اجرا تمام افراد باید بهگونهای رهبری شوند که بتوان یک کار یکدست و منظم از اجرای یک نمایش دید (به تصویر صفحه مراجعه شود) اینگونه کار کنی،دیگر مثل قدیم نیست که این کارها را انجام دهند.
اما مقایسه کنید اگر من بهعنوان کارگردان با تمام این رنج و مشقتی که تحمل میکنم-و همه میدانیم چه مشقاتی در این کار وجود دارد-احیانا یک نمایش متفاوت به روی صحنه بیاورم و در آن بازی هم بکنم،چگونه میشود به این کارگردان گفت چرا بازی میکنی؟!میگوید من چرا بازی نکنم وقتی که دستمزد بازیگری با کارگردانی تفاوتی ندارد!!معتقدم فضای تاریخی هر اجتماعی بر روی کارگردان تئاتر تاثیر میگذارد.
دهقان:پس فرق کارگردانهایی که نمایشی به روی صحنه میبردند و کارگردانهای امروز چیست؟ یعقوبی:حرفهایی که زده میشود ما را به این نتیجه میرساند که یک نظمی وجود داشته که بخشی از کارگردانی است و الان کمتر وجود دارد و به دلیل همان نظم و انضباط بود که نسل قدیم امنیت داشت.
دهقان:در میان گروهها و کارگردانهای خارجی در ایران که به مناسبت جشنوارهء فجر یا مسایل دیگر نمایششان را اجرا میکنند آیا یک کارگردان خاص بر روی نسلی از کارگردانهای ایرانی تاثیرگذار بود؟در حقیقت این سوال از اینجا نشات میگیرد که ما میرویم کارهایی را میبینیم که تاثیری از کارگردانها یا کارهای خارجی که به ایران آمدهاند،گرفتهاند که ممکن است هم مثبت باشد،هم منفی."