چکیده:
حدیث آزادی،داستان دلکش و گستردهای است که بسط و توضیح و استیفای جنبههای گوناگون آن نیاز به انجام گفتگوها و میز گردهای فراوان و همچنین نگارش مقالههای متعدد دارد. بویژه تعیین نسبت آزادی با دین یکی از فوریترین و مهمترین وظایف پژوهشی متفکران ما و رسالتی است که اندیشمندان دلسوز و فرهیختگان دردمند در جامعه به عهده دارند.گرچه به رغم غنای متون دینی،در جامعه ما در این زمینه غفلت و سهوی نابخشودنی رخ داده است،اما این مقوله از جمله مواردی است که به دلیل اهمیت و گستردگی آن باید در تعامل بیشتر قرار گیرد. آنچه در پی میآید متن گفتگو با دکتر همایون همتی استاد دانشگاه است که به عنوان فتح بابی از نظر خوانندگان گرامی میگذرد.ضمن اینکه آمادگی کیهان فرهنگی را برای درج نظرات و مقالات دیگر فرهیختگان و صاحبنظران عرصه فرهنگ اعلام میکنیم.با تاکید بر این نکته که مقوله آزادی،مقولهای است که اگر بدرستی و به گونهای علمی تبیین نشود،به گفته آن عزیز فرزانه مقولهای است که باید بر آن گریست.
خلاصه ماشینی:
"(حال بنده بنابر هر دو فرض صحبت میکنم):آنهایی که دردشان جای دیگری است،درد معرفتی ندارند، اهل اندیشه و مطالعه نیستند،کتابخوان نیستند،اینها تصور و تلقیشان از آزادی غلط است و خود این واژه خیلی فریباست و فکر میکنند آن جور که از ظاهر این واژه برمیآید،عامل شکستن همه حد و مرزها و برداشتن همه حرمتها و کنار نهادن همه قداستهاست و رسیدن به آنجایی که در لیبرالیزم رایج غربی و در جامعههای به اصطلاح دموکراتیک غربی سراغ داریم من به لحاظ فلسفی از بن لیبرالیزم غربی را به هر یک از معانی و تفاسیری که از آن شده با تفکر دینی قابل جمع نمیدانم و این را خطری میدانم که بعضی روشنفکران این واژهها را در کنار دین و اسلام و تفکر دینی استعمال کنند و تعبیرهای جدیدی درست کنند،که حساسیت و قبح این واژهها را ناخواسته پایین میآورند و این برای جامعهای که در فشار جوامع غربی و مدعیان حقوق بشر در غرب قرار دارد،آن خشم مقدس و بغض (به تصویر صفحه مراجعه شود) الهی را در دل نسل جوان اینها تنزل میدهند، تلطیف و ترقیق میکنند از حساسیتها میکاهند و نوعی خنثی گرایی پدید میآورند و این خیلی عواقب زیانبار و ضرر آلودی برای ما دارد،(همان طور که حضرت امام فرمودند ما نظام اسلامی را به کار میبریم بدون اینکه پیشوند و پسوند غربی برای آن داشته باشیم)حالا در مقام نظر[اگر]بعضی وجوه مشترک بین اسلام با بعضی ادیان و فرهنگها با بعضی نظامهای سیاسی یا پارهای ارزشهای دموکراتیک و مردم سالارانه وجود داشته باشد،آن بحث دیگری است که بررسی مستقلی میخواهد و مورد انکار ما هم نیست."