خلاصه ماشینی:
"بررسی و تحلیل نقاشی دیواری از ما قبل تاریخ تا عصر حاضر قسمت آخر (به تصویر صفحه مراجعه شود) ایرج اسکندری نقاشی دیواری فصل دوم هنر باروک(1)-(1750-1600) باروک اصطلاحی است که مورخان تاریخ هنر در مدت قریب به یک قرن اخیر برای تعیین شیوه هنری رایج در فاصله سالهای 1600-1750 به کار بردهاند.
رئالیسم و امپرسیونیسم نقاشان رئالیسم و امپر سیونیسم سده نوزدهم، همچون نقاشان اواخر شیوه رمانتی سیسم تمایلی به آفریدن تابلوهای دیواری نشان ندادند و این عدم تمایل، نشاندهنده تغییر در ذائقه و تحلوی است که در شیوه خلق آثار توسط هنرمندان عصر نوین به وجود آمد.
اشتیاق او به موضوعاتی از قبیل پیکرههای برهنه باعث شد که نه فقط تعداد زیادی طرح خطی ظریف و گویا بیافریند بلکه سبکی در نقاشی پیریزی کرد که تلفیقی از پیکرهها با نقشهای تزئینی خوش رنگ و درخشانی بود که نظیرشان به ندرت در تاریخ هنر نوین دیده شده است.
او در اواخر دهه 1920- 1929 با استفاده از خطوط موجدار سنگین و رنگ تند، (به تصویر صفحه مراجعه شود) کجنماییهایی آفرید که ظاهرا با اکسپر سیونیسم معاصر خودش ارتباط داشتن،نقطه اوج این سبک شخصی، پرده دیواری عظیمی به نام گرنیکا87بود که در سال 1937 برای غرقه اسپانیا در نمایشگاه بینالمللی پاریس و به نشانه اعراض به بمباران شهر بیدفاع گرنیکا در طی چنگ داخلی اسپانیا نقشی کرد.
نخستین نقاشی پراهمیت دیواری او در سال 1922 در مدرسه ملی مکزیکو کشیده شد و از آن تاریخ به بعد،بهویژه در سالهای میان 1923 تا 1928،مدام کار کرد و سطحهای بزرگی از نقاشیهای خود برای ملت مکزیک به یادگار گذاشت97»."