خلاصه ماشینی:
"هواداران این روش معتقدند که شناخت شرح حال نویسنده،پسزمینهء تاریخی اثر ادبی و عوامل دیگر،برای درک اثر چندان مناسب نیست و حتی زیانآور است.
اما اساس نظریه دوم آن است که اثر ادبی از طریق متن و بافت و یا زمینه و فضاسازی آن شناخته میشود و این کار درک آن را غنی و عمیق میسازد.
آیا برای تشریح و کالبدشکافی هر اثر ادبی،منتقد باید اساس و معیارهای عینی را در یک حکم جزمی و یا یک علم جستوجو کند؟و یا برعکس باید در چارچوب ذهنی خود حبس شود و بپذیرد که نقد به هیچ قطعیت واقعی نخواهد رسید؟برخی از این پاسخها و اسلوب و روشها از فنونی خاص برخوردارند،بدین سبب باید برای توضیح آن به جزئیات به نسبت طولانی پرداخت که اینجا مجالی برای آن نیست.
این نقد بیشتر از سوی نویسندگان جوان صورت میگیرد و همیشه هم با ایجاد مشاجرههای قلمی علیه مخالفان خود و با عرضهء آثار خود به دوستانشان و در واقع با«نان قرض دادن»همراه است."