خلاصه ماشینی:
"شاید سالینجر تا حدی در پرداخت دیگر شخصیت مذکر داستان(اریک)افراطی عمل کرده باشد،اما شخصیت فرانکلین متناسب و خوب پرداخت شده است.
در مواردی اشارهها به نظر خوانندهء ناآشنا با اسلوب سالینجر ظریف و حتی ناآشنا میآید ولی همین ظرایف در طراحی شخصیتهاست که ویژگی کار نویسنده را تشکیل میدهد؛اشارات ریزبینانهای که نویسنده با دقت خاص خود آنها را نگاشته و با بیاعتنایی-ظاهری-در لابهلای ظاهر ساده و ابتدایی داستان گم کرده است.
از کجا خریدید؟» «مامانم از ناسائو برایم آورده» جوان«متفکرانه»سر تکان داد و«عقبعقب»به سوی صندلیاش رفت و گفت: «اینجا یکی از چند جایی است که پشم شتر خوب گیر میآید...
از کجا خریدید؟» حتی مقایسهء این دو گفتگو که در فاصلهء یک لحظه روی میدهد و تغییر حالت اریک در این فاصله(دود کردن سیگار و بیرون فرستادن آن به شکل خطی ممتد و باریک)کافی است تا خواننده را از آنچه مقصود نویسنده بوده است،واقف و مطمئن سازد.
از کجا خریدید؟» «مامانم از ناسائو برایم آورده» جوان متفکرانه سر تکان داد و عقبعقب به سوی صندلیاش رفت و گفت: «اینجا یکی از چند جایی است که پشم شتر خوب گیر میآید».
اما از این پس و بدون مقدمه چنین آمده: -جوان به ناگاه شروع کرد به تکاندن پاچههای شلوارش و گفت: «موهای سگ سر تا پایم را پر کرده،مادرم آخر هفته بلند شد رفت نیویورک و سگش را توی آپارتمان من ول کرد،حیوان خیلی شیرینی است،اما عادتهای زشتی دارد.
در واقع پرداخت شخصیت سالینجر از فرانکلین به گونهای بوده است که غیر از این را نمیتوان برای او در نظر گرفت."