خلاصه ماشینی:
"رابطهء بین نویسنده و تاثیر موضوع داستان شاید دیگر اهل فن هم به این نکته اشاره کرده باشند که یکی از شرطهای مهم برای جذاب و مؤثر از کار درآمدن اثر هنری آن است که هنرمند پدید آورندهء آن،خود-پیشتر یا در زمان پدید آوردن آن اثر-بشدت تحت تأثیر موضوع و عناصر به کار رفته در اثرش باشد.
حضور چنین ضمیری باعث میشود که خواننده نتواند حقیقت داستان و موجودیت واقعی شخصیتها را بپذیرد، این طرز عمل باعث پیدایش فاصلهای است میان راوی و داستان نقل شده،گوئی راوی مکررا به خواننده اشاره میکند که خود معتقد به وجود حقیقی شخصیتها نیست و آنها را باور ندارد،با این حال خواننده چگونه میتواند این شخصیتها را به عنوان انسانهای واقعی بپذیرد و سرنوشتشان را با اشتیاق دنبال کند؟ ناتالی ساروت،یکی از نویسندگان و منتقدان رمان نو-در این باره مینویسد:«یک همبستگی دو جانبه،یعنی ایمان نویسنده و خواننده،به وجود شخصیتهای داستان است که این شخصیتها را چنان استوار نگه میدارد و محکم نشان میدهد که میتوانند بار تمام روایت را بر دوش حمل کنند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بازنویسی،تجاوز به حریم نوشته اولیه نیست نویسنده نباید فکر کند نوشتهاش آن قدر با ارزش است که اگر در شکل اولیه آن دست ببرند به حریم او تجازو کردهاند نوشته را باید بازنویسی کرد.
این نقیصه نیز به دلیل نداشتن طرحی منسجم و دقیق است؛چرا که نویسنده از ابتدای داستان طرحی مبهم و گنگ را در ذهن پروردانده و تنها به یک ایده کلی نظر داشته است؛در صورتی که اگر قبل از شروع کار،به شخصیتپردازی،طرح حوادث،حالت تعلیق و پایان کار میاندیشد بیشک اثری خوب از خود باقی میگذاشت."