خلاصه ماشینی:
"اکنون با فرض قایل بودن به چنان تفکیک و تمایزی،میتوان پرسید که در این نوع داستانها،از میان«خواننده»و«متن»کدام یک بهطور عمده نقش اصلی را داراست؟یعنی آیا این خواننده است که نقش برتر را در پرخوانده شدن داستان دارد،یا متن داستان خود دارای ویژگیهایی است که همان موجب پرخواننده بودن آن است؟رمز مسأله کجاست؟رمز پرخواننده شدن یا پرخواننده بودن این داستانها را در کجا باید جستجو کرد؟در متن ویژگیهای داستانی آن،یا در خواننده و کیفیات روانی و نگرش و تلقی ویژهاش از داستان و داستانخوانی؟و یا هر دو؟به عبارت دیگر اگر عامل خواننده را،عامل اصلی در این امر بدانیم،آنگاه این پرسش پیش میآید که ویژگیهای این خواننده کدام است؟آیا با گروه خاصی از خوانندگان رو بهروایم که اتفاقا شمارشان نیز بسیار است و اقبالشان به داستانی،موجب پرخوانده شدن آن داستان هم میشود؟همچنین است چنانچه«متن»را محرک خواننده و پرخواندن داستان بینگاریم،یعنی باز ناگزیر باید درصدد یافتن پاسخ این پرسش برآییم که:آیا«متن»داستان چه ویژگیهایی دارد که خوانندگان بسیاری را به خواندن خود فرا میخواند."