خلاصه ماشینی:
"برای مثال،پو،هر چند در یکی از داستانهای معروف خود یعنی«قتل هالی رو مورگ6»حس غریبی از ترس را در خواننده برمیانگیزد ولی اصلیترین دل مشغولی و نوآوری او در این داستان معرفی و ایجاد فضایی معماگونه و ایجاد سؤال در ذهن خواننده است؛به نحوی که خواننده داستان با توجه به سر نخهایی که در داستان وجود دارد دائم در حال حل کردن این معما در ذهن خویش است.
از ابتدای ظهور داستانهای جنایی قواعد و چارچوبهایی برای داستانهای جنایی وجود داشته اند ولی به صورت مکتوب و مدون اولین بار توسط مونسیگور رونالد ناکس7در مقدمهای بر کتاب «مهمترین داستانهای جنایی سال 81928»به آنها اشاره شده است.
هدف این نوع داستانها ایجاد افقهای تجارب تازه و باارزش برای خوانندگان نیست بلکه فقط به نوعی به خواننده خود کمک میکنند که لحظاتی را با خواندن آنها گذراند و لذت ببرد و بدین طریق اوقات فراغت خود را به نحوی قابل قبول سپری نماید."