خلاصه ماشینی:
"تقدیر(یا به قول حنانه: دترمینیسم1)چنین میخواست که صاحب این قلم پیش از انتشار نخستین کتاب مستقلش2که طبعا برای هر قلمزن تازه کار حادثهء مهمی است،کاری مشترک با تورج زاهدی موسیقی ردیف و دستگاهی موسیقی در ایران یادواره مکتوب: نه گلاب، نه سنگ!
«دترمینیسم»خاص حنانه چنین مقرر و مقدر کرده بود که صاحب این قلم،اولین(و تا این زمان:تنها)منقد جدی آثار و نقش مرحوم حنانه در موسیقی ایران باشد و این همان چیزی است که نه خود،نه تورج زاهدی،نه شخص مرحوم استاد(که چندین بار در منزلشان ملاقات و مصاحبه و مباحثه داشتم)و نه شاید هیچکس دیگر میتوانست تصورش را به خود راه دهد.
در ضمن،برای جلوگیری از اشغال صفحه،مطالب را همانطور که بررسی شده،فهرستوار مینویسیم و از دوستان عزیز«مقام»هم تشکر که قبول زحمت میکنند: 1)آنچه در سطرهای اول تا پنجم صفحه20 آمده،دور از واقعیت و حقیقت هم نبوده است!و تنها زاهدی،بلکه پیرو مراد او(حنانه)و همقطارانش چنان مشتاق عملی شدن این آرزوی محال(برای اطلاع بیشتر به متن کتاب مراجعه شود)بودند که نه تنها در ذهن خود،بلکه عملا«این کار»را کردند.
بلکه این مجموعه ملودیها تحت نظارت بسیار دقیق و عمیق و اصولی شکل و بیان هنری مییابند15که آموزش آن تنها از طریق فرهنگ شفاهی با کمک ذخایر مکتوب میسر و شرح دربارهء آن از عهدهء این مقاله خارج است.
9)برخلاف نظر نویسنده که همه میدانند چه قدر عزیزش میدارم،معتقدم(قولی است که جملکی اساتید اصیل قدیم هنر سنت موسیقی ایران برآنند)که موسیقی اصیل ردیف دستگاهی را باید با تمام ذخیره نیروهای عقل و تفکر گوش داد و این موضوع منافی لذت بردن نیست(ص 169/ س 1 تا آخر)نخست باید هوشیار بود و بعد مراقبه کرد."