خلاصه ماشینی:
"اگر جناب نوری عزیز میپذیرفت که گفتوگو کند،میشد ویژهنامهای مخصوص ایشان تهیه کرد ولی ایشان هنرمندی است بسیار متواضع و بیتمایل به گفتوگو و حضور در رسانهها(البته دو سال گذشته در برنامه ترنم رادیو تهران دعوت ما را همراه با محمد سریر لبیک گفت) و نیز دریغ از گفتوگوی تلفنی!و از این بود که جز چاپ این مصاحبه مربوط به سالیان پیش،دست مایهای نداشتیم.
امروزه بیشتر آهنگسازان که روی اشعار آهنگی میگذارند کارشان به مضحکه و کمدی بوف کشیده شده است چون اگر آهنگسازی بخواهد شعری را آهنگین کند و به اصطلاح نوای موسیقی روی آن بگذارد باید از همهگونه ضابطههای آهنگسازی آگاهی داشته باشد که امروزه چنین نیست.
* با این حال تکلیف مردم برای شناخت واقعی موسیقی چیست؟آیا هنرمند باید به مردم فرهنگ موسیقی یاد بدهد؟ کار هنرمند چیست؟این است که مردم را به یک نوع تربیت ناصحیح ذهنی دچار کند؟هنرمندانی که در نود سالگی بلوغ فکری پیدا میکنند،چگونه عقلشان قد میدهد وظیفه واقعیشان را قبل از نود سالگی در اجتماع بدانند و اجرا کنند؟دور تا دور ما[در کنار]شجاعترین و هنرمندترین افرادی که زندگی را«باختهاند»بیخاصیتترین و بیهنرترین افرادی که زندگی را«بردهاند»دیده میشوند و این بیچهرگی نظام هنری ماست.
* [نظریهء]«هنر برای مردم»را چگونه توجیه میکنید؟ هنرمند مصرفی امروز،مردم را وسیله قرار داده است و بالمال به کمیت کارش توجه دارد تا به کیفیت،و اقبال مردم را دلیل بر سلامت کار خود میداند!این افزایش کمیت را دلیلی موجه بر کیفیت والای کارش میداند."