خلاصه ماشینی:
"از آن جایی که در خانواده روش تربیت مکانیزه نیست و معمولا روشی کاملا تجربی است،مشاور در مدرسه با دانشآموزانی با تربیتهای خانوادگی متفاوت طرف است و این موضوع،کار مشاور مدرسه را خیلی سخت میکند.
فکر میکنید مشاور مدرسه کجا باید وارد ماجرا بشود؟آیا باید منتظر بماند تا مشکلی پیش بیاید،با این که باید از قبل،به این تفاوتها فکر کرده و آمادهی ارتباط با بچههایی باشد که کاملا از نظر تربیتی با یکدیگر متفاوت هستند؟ دکتر برجعلی:خود آن تفاوتهایی که بین بچهها وجود دارند،یا واریانسی که بین بچه از نظر تربیتی و شیوههای فرزندپروری هست،فرصت خوبی فراهم میکنند.
مشاور چه طور باید از این خانوادهی کمرنگ برای حل مشکل دانشآموز استفاده کند؟ خود مشاور میتواند نقش دوستان را ایفا بکند؛یعنی جای گزین دوستان بشود.
خوب است چند جلسه روی همین مسأله و به قصد پیشگیری با والدین بحث کند-یعنی داریم پیشگیری میکنیم-یا کاری کند که فاجعهی افت تحصیلی برای دانشآموز اتفاق نیفتد.
نقطهی ضعف همهی ما این است: خانوادهها را کانونهای مشکلداری میبینیم و بعد میرویم به آنها تعلیم بدهیم!اما ما در گروه تدریس نمیکنیم،از ظرفیتهای خود گروه استفاده میکنیم.
فضای مشاورهای هم قشنگتر و عاطفیتر میشود،انسجام خانوادگی بیشتر خانوادهای که افراط و تفریط دارد،تحکم میکند،بیش از اندازه دخالت میکند، حریم شخص برای فرزندش قائل نیست رخنههای بیجا و دخالتهای نابهجا میکند،ولو با نیت خیر،تمام فضای اقتداری خودش را به دست خود از بین میبرد میشود،انسجام مدرسه افزایش مییابد و همه،فرصت ابراز نظر پیدا میکنند؛ حتی خیلی از خانوادهها که فضای اظهار نظر ندارند،در چنین جلسهای که مشاور آن را ترتیب میدهد،فضای اظهار نظر پیدا میکنند."